اعتماد به نفس چیست؟
اعتماد به نفس چیست؟ و چگونه افزایش می یابد؟
اعتماد به نفس در روانشناسی ، عبارت است از احساس اطمینان نسبت به خود. به عبارت دیگر، اعتماد به نفس یک فرد به نحوه ی احساس او درباره “من” خویش بستگی دارد. شما در مورد خودتان چگونه فکر می کنید؟ آیا نظر مساعدی نسبت به خودتان دارید و به خودتان احترام می گذارید؟ اگر پاسخ شما به سوالات اخیر مثبت باشد، در این صورت می توان گفت که شما از یک من قوی و ایده آل، برخوردار هستید، اما اگر شما نظر مساعدی نسبت به خودتان نداشته باشید و برای خودتان احترام قایل نشوید، می توان گفت که شما دارای من ضعیفی هستید. بنابراین باید گفت که نظر فرد نسبت به خودش در موقعیتهای مختلف زندگی یکسان نیست و ممکن است که او در یک موقعیت خودش را خوب و قوی بپندارد، ولی در موقعیت دیگری خود پنداری ضعیفی داشته باشد. اما، چیزی که تاسف آور است، این است که اغلب ما، معمولا بیشتر به جنبه های ضعیف خودمان اهمیت می دهیم و تمام توجه امان را بر روی نقطه ضعفهایمان متمرکز می کنیم نه بر روی امتیازاتمان. پس، چاره کار چیست؟ نخستین قدم شما در روانشناسی برای تقویت و بالا بردن اعتماد به نفستان، درک و فهم این حقیقت باید باشد که اعتماد به نفس ، در واقع همان نظر و عقیده ای است که شما راجع به خودتان دارید. آگاهی از این امر منجر به این خواهد شد که در تقویت اعتماد به نفستان در مسیر صحیحی گام بردارید. در مرحله بعدی، باید از خودتان بپرسید که چرا در برخی از جنبه های زندگی دارای اعتماد به نفس کافی نیستند؟ یک دلیل آن، شاید مورد مقایسه قرار دادن خودتان با افراد دیگر باشد. به این ترتیب، اگر در این مقایسه شما خودتان را کمتر از دیگران بدانید، مسلما خود پنداریتان رو به نقصان خواهد نهاد. به طور کلی، هنگامی که شما خودتان را با فرد دیگری مقایسه می کنید، این فرد، چه یک هنرمند باشد، و چه یک ورزشکار، یک وکیل، یک پزشک، یک تاجر، و یک دانشجو، اگر آن فرد را در برخی خصوصیتها بهتر از خودتان بدانید، خود پنداره شما تضعیف خواهد گشت. اما، جهت مقابله با این وضعیت و جهت این که خود پنداری صحیح و مناسبی از خود داشته باشید، بهترین شیوه نگریستن به سایر افراد، داشتن یک نگرش کلی است – نگرشی که در آن، همه انسان ها با هم برابر در نظر گرفته می شوند. به عبارت بهتر، به هنگام مقایسه خود با دیگران باید به این نکته توجه داشته باشید که هر انسانی دارای منابع مختلفی است. هیچ کس یک مرد یا یک زن نیست. بلکه پیش از هر چیز دیگری همه یک انسان هستید. شما با یک اسب برابر نیستید، زیرا یک اسب بسیار قوی تر از شماست، اما شما در مورد قدرت خودتان نسبت به آن اسب، هیچ نقصی در خودتان احساس نمی کنید. سرعت یک سگ بسیار سریعتر و هیکل یک فیل، بسیار تنومندتر از شماست اما شما در این گونه موارد نیز هیچگونه کمبودی در خودتان احساس نخواهید کرد، زیرا این حیوانات خارج از دایره ی تعمیم شما به عنوان یک انسان، قرار دارد. برخی از ما، افراد دیگر را دارای خصلتهایی می بینیم که خود فاقد آن ها هستیم و لذا در خودمان احساس کمبود می کنیم. این احساس کمبود و عدم کفایت – حتی اگر در مورد یک جنبه جزئی و کوچک باشد – سریعا در سرتاسر وجود و در کلیت خود
پنداره ما، گسترش می یابد. ول اگر ما همه ی مردم را به چشم یک انسان بنگیرم، در آن صورت، دیگر همه کس با هم برابر خواهند بود. بلند و کوتاه، ثروتمند و فقیر، دانا و نادان، چاق و لاغر و . . . همگی بی معنا هستند. ما به عنوان یک انسان همگی یکی هستیم و تفاوت و رقابتی بین ما وجود ندارد. بنابراین، از آن جا که رقابت بین انسانها بی معناست، ما نه می توانیم موقعیت خودمان را به عنوان یک انسان بالاتر ببریم و نه می توانیم آن را پایینتر آوریم. ما همیشه یک انسان بوده ایم، هستیم و خواهیم بود و این یک واقعیت انکار ناپذیر است. اگر ما دیگران را به عنوان یک انسان بنگریم، متوجه خواهیم شد که هر انسانی در روی زمین، توانایی انجام کارهایی را دارد که ما نداریم. از طرف دیگر، ما هم می توانیم کارهایی انجام دهیم که دیگران نمی توانند، اما این امتیازات، ما را از دیگران کوچکتر یا بزرگتر نمی سازد، بلکه فقط باعث تفاوتهایی بین ما و دیگران در برخی از زمینه های خاص زندگی می گردد. بنابراین، اگر کسی خصلتی داشته باشد که ما نداشته باشیم، و این مسئله ممکن است از نظر آن کس نوعی برتری به حساب آید ،ولی از نظر ما، آن خصلت، تنها تفاوت ساده ای بین ما و او خواهد بود. بر دو درخت نظری اندازید. یکی از این درختان، ماموت تنومندی با عمری بیش از هزار سال است، آن دیگری، درخت کاج کوچکی است که در بیشه زارها روئیده است. آیا از نظر شما، درخت ماموت تنومند از درخت کوچک کاج برتر است؟ مسلما این طور نیست. از نظر شما، آنها هر دو میتوانند فقط درخت باشند، یکی کوچک و یکی بزرگ. به این ترتیب، زمانی هم که بر دو نفر انسان می نگرید، چه یکی از آنها استعداد بیشتری نسبت به دیگران داشته باشد، چه نه، آنچه که شما خواهید دید فقط دو نفر آدم خواهد بود، نه بیشتر و نه کمتر. اگر شما موفق شوید که عملا مردم دیگر را در شکل واقعی خودشان، بدون اصرار در برتر دانستن یکی بر دیگری و رقابت بین آنها، ببینید، در آن صورت می توان گفت که شما به درجه بالایی از اعتماد به نفس دست یافته اید و خودتان را آنچه که هستید -یعنی یک انسان- می بینید . هرکس دارای امتیازی نسبت به دیگران است، شما دارای چه توانائی هستید که دیگران ندارند؟ مسلما شما می توانید کارهایی انجا دهید که افراد دور و برتان قادر انجام آن کارها نیستند. آیا داشتن این توانائیها، شما را برتر از دیگران می سازد؟ یا این که فقط به این معناست که شما می توانید کاری را بهتر از برخی از افراد دیگر، انجام دهید؟ اگر در زندگی شما، شخصی وجود داشته باشد که که شما با نگاهی از پایین به بالا، او را برتر از خودتان می پندارید در این صورت لازم است که برروی اعتماد به نفس تان اندکی کار کنید. از طرف دیگر، اگر در زندگی شما کس دیگری وجود داشته باشد که شما با نگاهی از بالا به پایین، او را کمتر از خودتان می پندارید، باز هم لازم است به تقویت اعتماد به نفس تان مشغول شوید. اما اگر شما همه انسانها را با خودتان برابر بدانید، در این صورت می توان گفت که سطح اعتماد به نفس شما خوب و طبیعی است. شما، در صورتی از اعتماد به نفس بالایی برخوردار خواهید شد که در رقابت دائم با تنها چیزی که احساس رقابت را در شما تحریک می کند –یعنی خودتان– قرار داشته باشید. در این صورت، زندگی از نظر شما چیزی همانند یک بازی جلوه گر خواهد شد -یعنی، موقعیتهای دشوار زندگی را در حکم قوانین یک بازی در نظر خواهید گرفت.