هوش و سازگاری زیستی

هوش و سازگاری زیستی

هوش و سازگاری زیستی عنوان این مقاله از سایت دانلود آرتیکل می باشد که قصد ما این است که اطلاعات خوبی را در این باره در اختیار شما عزیزان قرار دهیم. مطالبی که در این مقاله آمده است از این قرار می باشد : در ابتدای مقاله، مقام هوش در سازمان ذهنی مورد بررسی قرار گرفته شده است. سپس هوش به طور مفصل تعریف شده است. در ادامه تفسیرهای ممکن هوش طبقه بندی شده است. هوش و ادراک موضوع بعدی است که در این مقاله دیده می شود. یکی دیگر از مطلبی که در این مقاله وجود دارد، موضوع نظریه شکل و تعبیر آن از هوش می باشد. و چندین موضوع دیگر … .

هوش

هوش و سازگاری زیستی

به طور ساده و روان اگر بخواهیم بحث را شروع کنیم، هر رفتاری که در خارج از درون ما انجام می شود (البته از نوع فعل) و یا این‌که آن فعل جنبه درونی داشته باشد و به‌صورت فکر و اندیشه نشان داده شود، به آن یک نوع از سازگاری گفته می شود. فرد موقعی منشأ فعل شناخته می شود که به چیزی نیاز داشته باشد، یعنی چه؟ یعنی تعادلی که بین فرد و محیط اطرافش وجود دارد، به طور موقت به هم خورده باشد و منظور از فعل آن است که مجدداً تعادل را بین محیط و اورگانیسم برقرار سازد و یا به عبارت دیگر محیط را با فرد سازگار کند. بنابراین می توان رفتار فرد را یک مورد ویژه نامید چرا که تبادل بین فرد و دنیای خارجی اش است. اگر بخواهیم منظور چند خط بالا را در یک جمله بیان کنیم : رفتار فرد مجموعه ای از تبادلات کنشی می باشد که این خود شامل دو مورد مهم می باشد که به هم وابسته اند و آن دو جنبه عاطفی و جنبه شناختی می باشند.

هوش

تعریف هوش

پاسخ به این سئوال بستگی به فردی دارد که از او این سئوال پرسیده می شود. همچنین در چه مکانی، زمانی و همین طور نظام های گوناگون پاسخ ها بسیار متفاوت خواهند بود.

استفاده از واژه هوش زیاد به‌کار برده می شود. ما پیوسته هم‌نوعان خودمان را، مخصوصاً کودکان را با کلمه های تیزهوش یا کم‌هوش، یاهوش یا بیهوش … نام‌گذاری می کنیم، یا در فکر خود یکی از این صفات را به آنان نسبت می‌دهیم. با وجود این اگر از ما پرسیده شود که هوش چیست؟، در جواب دادن به این سئوال دچار زحمت می شویم.

هوش کلمه ای می باشد که نه تنها معنای روان‌شناختی دارد بلکه وارد واژگان عامیانه و غیر حرفه ای جامعه در دنیای امروزی نیز شده است. به نظر می رسد که هر کس سعی می کند که جواب این سئوال را بداند که واقعاً هوش چیست؟ علی‌رغم تقریباً یک قرن گذشته، تعریف و نظریه پردازی در خصوص هوش هنوز اختلافات عمیقی در چگونگی تعریف و مفهوم سازی آن وجود دارد. بخشی از مشکل ناشی از این است که هوش در معنای فیزیکی وجود ندارد. برخلاف وزن یا قد، هوش را نمی توانیم به‌طور مستقیم مشاهده کرد. وجود یا فقدان و همچنین میزان آن را باید به‌طور غیرمستقیم درک کرد که حتی انجام دادن این کار نیز کار ساده ای به نظر نمی رسد.

به طور کلی و به زبان ساده، هوش قابل لمس نیست و نمی توان آن را احساس کرد، بلکه یک نوع صفت و مفهوم می باشد که از آن به عنوان توانایی عقلی و فکری یاد می شود.

هوش

تفاوت میان هوش انتزاعی و هوش حسی حرکتی

برای درک مکانیسم تشکیل اعمال، قبلاً باید این نکته را در نظر داشت که چه باید ساخته شود، یعنی چیزی که آگاهی حسی – حرکتی برای رسیدن به مقام فکر انتزاعی، بدان نیاز دارد. در حقیقت، هیچ چیز سطحی تر از این نیست که فرض کنیم ساختمان هوش در همان سطح عملی به کمال می رسد و آن وقت برای توضیح این نکته که هوش سازنده مزبور چگونه به صورت فکر منطقی در می آید به زبان و تجسم تصویری توسل جوییم.

در واقع، منحصراً از دیدگاه کنشی است که می توان در آگاهی حسی – حرکتی، معادل عملی طبقات و روابط و استدلالات و حتی گروه‌های تغییر موقع را در قالب تجربی تغییرات موقع واقعی بازیافت. میان هماهنگی های حسی – حرکتی و هماهنگی های انتزاعی، از دیدگاه ساخت و در نتیجه از دیدگاه تاثیر، تعدادی تفاوت های اساسی، چه از لحاظ ماهیت خود هماهنگی ها و چه از لحاظ فواصلی که توسط فعل طی می شود، یعنی وسعت میدان کاربرد آن، وجود دارد.

نخست اینکه افعال مربوط به آگاهی حسی – حرکتی منحصراً عبارت از این است که ادراکات متوالی و حرکات واقعی و هم متوالی را با یکدیگر هماهنگ سازند، و جز به توانایی های چند از حالات، که از راه پیش بینی های کوتاه یا بازسازی ها به هم مربوط هستند و لیکن هیچ گاه به یک تجسم کلی منجر نمی گردد، قابل تحویل یا تجزیه نیستند. تجسم کلی به این شرط تحقق می یابد که فکر، حالات را همزمان گرداند و در نتیجه از قید جریان موقتی فعل رها کند. به بیانی دیگر، هوشی حسی – حرکتی به مثابه فیلم آهسته ای عمل می کند که همه مناظر آن را متوالیاً به روشنی می توان دید بی آنکه اختلاطی در میان باشد و در نتیجه بی آنکه مشاهده مداوم آن برای درک همه آن واجب آید.

دوم اینکه، به همان دلیل، هدف یعنی توفیق فعل هوشمندانه حسی – حرکتی منحصراً ارضای عملی، یعنی توفیق فعل است و نه شناخت محض. این فعل نه در جستجوی توضیح است و نه به دنبال طبقه بندی یا مشاهده محض، هیچ علتی را به معلول آن مربوط نمی سازد، چیزی را طبقه بندی یا مشاهده نمی کند مگر به منظور هدفی ذهنی (شخصی) جدا از جستجوی حقیقت. هوش حسی – حرکتی بنابراین هوشی است عملی و به هیچ روی مسبوق به تفکر و تامل نیست.