واقعا فکر می کنید در یک رابطه، داشتن عشق، کافی است؟

عشق

در این مقاله می خواهیم به بررسی روابطی بپردازیم که این روزها در سطح جامعه به وفور دیده می شود. روابطی که بین دو جنس مخالف اتفاق می افتد. در واقع می توان گفت که تقریبا همه ی افراد در زندگی،انواع روابط عاشقانه را تجربه می کنند. برخی، رابطه ای بسیار عالی و موفقیت آمیز را شکل می دهند؛ در حالی که برخی دیگر، در رابطه شان شکست می خورند و احتمالا به بدترین حال ممکن دچار می شوند. قطعاً شما نیز در اطرافتان شاهد روابط زیادی بوده اید که یا موفق بوده اند یا ناکام مانده اند. درادامه براساس فهرست زیر به این سوال اصلی که آیا واقعا عشق به تنهایی برای یک رابطه کافی است یا خیر پاسخ داده می شود: 

شکست یک رابطه عاشقانه

بسیاری از افراد، هنگامی که وارد رابطه ای می شوند، انتظار بهترین اتفاقات را دارند و تصور می کنند که همه چیز همانند فیلم ها، رویایی خواهد بود؛ اما جلوتر که می روند، متوجه می شوند که رابطه شان با آن تصوری که در ذهن داشته اند، بسیار متفاوت است و آن گونه که انتظار داشتند، زیبا و بی نقص پیش نمی رود. کم کم نگران می شوند و احساس می کنند که یک جای کار می لنگد و اشکالی در رابطه شان وجود دارد؛ اما ممکن است در ابتدا نفهمند که مشکل از کجاست.
اگر در رابطه ای باشید و نتوانید بفهمید که چه چیزی سر جایش نیست، به تدریج، آنقدر اوضاع، سخت و غیر قابل تحمل می شود که شما یا طرف مقابل تان تصمیم می گیرید رابطه تان را خاتمه دهید و در نهایت، با کوله باری از غم، احساس تنهایی، سرخوردگی و افسردگی مواجه می شوید و یک شکست عشقی دردناک را تجربه خواهید کرد. گرچه تمام این موارد (غم، احساس تنهایی، سرخوردگی، افسردگی و ...) می تواند خوشبینانه ترین حالت برای پایان یک رابطه ناموفق باشد چرا که سوی دیگر این رابطه ی ناموفق می تواند نفرت باشد که گاهاً در خیلی از روابط عاشقانه بوجود می آید. 

اما چه چیزی بر موفقیت یک رابطه اثر می گذارد؟

اگر از اغلب افراد این سوال را بپرسید که چه چیزی بر موفقیت یک رابطه اثر می گذارد؟، بدون شک، با اطمینان به شما خواهند گفت «عشق»، جوابی که در عین حال هم درست است و هم غلط ! در واقع، اینکه فکر کنیم در یک رابطه، تنها عشق است که اهمیت دارد، سخت در اشتباهیم؛ چرا که عوامل دیگری هستند که به اندازه ی عشق، مهم و تاثیر گذارند و حتی اگر در رابطه ای، عشق در بالاترین حد خود باشد و عوامل دیگر نباشند، باز هم این رابطه، محکوم به شکست خواهد بود. شاید برایتان جالب باشد که بدانید ترکیب این عوامل با هم، سبب می شود تا 8 نوع رابطه ی عاشقانه پدید آید که الزاماً همگی آن ها، سرانجام خوشی ندارند !
هدفی که در این مقاله دنبال می کنیم این است که شما را با مهمترین عوامل تاثیر گذار بر یک رابطه ی عاشقانه، آشنا کنیم و افق دیدتان را نسبت به این نوع روابط، گسترش دهیم. قطعا پس از خواندن این مطالب، طرز تفکرتان نسبت به این گونه روابط، دیگر همانند قبل نخواهد بود…!
در ابتدا باید بگوییم که در باب روابط عاشقانه و عشق، توصیه ها و مطالب بسیار بسیار گوناگونی وجود دارد که اغلب آن ها درست و دقیق نیستند؛ اما نظریه ای که در این خصوص بسیار آشنا، پر مخاطب و قابل اتکاست، نظریه ی «مثلث عشق استرنبرگ» می باشد که قرار است اینجا به طور مختصر و مفید، به آن بپردازیم.

مثلث عشق استرانبرگ 

استرنبرگ، عشق را به مثلثی تشبیه می کند که دارای سه راس است. این سه راس عبارتند از شهوت، صمیمیت و تعهد. میزانی که یک رابطه از این سه مولفه برخوردار باشد، نوع و سرنوشت آن رابطه را تعیین می کند. از نظر استرنبرگ، بهترین نوع عشق، مثلثی است که سه ضلع آن ، سه مولفه ی شهوت، صمیمیت و تعهد را به یک میزان، دارا باشد.

شهوت

به عقیده ی استرنبرگ، اولین مولفه  که مقدمات ورود ما را به یک رابطه را ایجاد می کند، شهوت است. اگر شهوتی وجود نداشته باشد، رابطه ای نیز در کار نخواهد بود! این مولفه، خصوصا در یکی دو سال اول هر رابطه و زندگی عاشقانه، حضور پر رنگی دارد و بیشترین میزان ممکن را داراست. به تدریج و با گذر زمان، شهوت، کم رنگ تر می شود؛ اما در روابطی که سالم و موفق باشند، همچنان به میزان خوبی باقی می ماند و به طور کامل، محو نخواهد شد.

صمیمیت

مولفه ی دوم، صمیمیت است. وقتی ما با کسی وارد رابطه می شویم و کم کم او را می شناسیم، اعتمادمان نیز به او بیشتر میشود و اسرار گذشته و رازهای حال حاضرمان را با او در میان می گذاریم؛ با وی در و دل می کنیم و حتی بخش هایی از شخصیت مان را به او نشان می دهیم که ممکن است هیچ کس دیگری از وجود آن، مطلع نباشد. همین عوامل، سبب می شود که دو طرف به هم نزدیک شوند و میزان بالایی از صمیمیت را تجربه کنند. این مولفه، بعد از گذشت یک الی دو سال پس از شروع رابطه، به اوج خود می رسد و در روابط موفق و سالم، تا آخر عمر باقی می ماند.

تعهد

مولفه ی سوم، تعهد است. همه ی ما پس از سپری شدن مدت زمان مشخصی، نسبت به طرف مقابل و رابطه مان متعهد می شویم؛ بدین معنا که آنقدر عشق و رابطه برایمان ارزشمند می شوند که برای حفظشان هر کاری می کنیم. داشتن تعهد سبب می شود تا در مقابل مشکلات، به راحتی جا نزنیم و با صبوری، همه ی سختی ها را پشت سر بگذاریم و دنبال این باشیم که عشق مان را تحت هر شرایطی از شر بلایای مختلف، در امان نگه داریم. هر یک از طرفین حاضر در رابطه، در زمان خاصی به این مرحله می رسند؛ برخی بعد از گذشتن 6 ماه، برخی بعد از 1 سال، برخی بعد از 4 سال و … . استرنبرگ عقیده دارد که تقریبا هر زوجی در فاصله زمانی 6 ماه الی 6 سال پس از شروع رابطه شان باید حتما به این مولفه برسد؛ چرا که در غیر این صورت، رابطه دچار مشکل می شود. هر چه زوجین زمان بیشتری را با هم گذرانده باشند، این تعهد، بیشتر و محکم تر خواهد بود.