هوش هیجانی (EQ) چیست؟
هنگام بلوغ در مدرسه به جای اینکه به ما بگویند هوش هیجانی چیست و چه کاربردهایی دارد، تاریخ، علوم و ریاضی درس میدهند؛ به همین دلیل است که یاد نگرفتهایم که چطور هیجانات خود و دیگران را بشناسیم یا با آنها روبرو شویم. با اینکه این مهارتها میتوانند بسیار ارزشمند واقع شوند، اما هیچوقت آموزشی در این زمینه وجود ندارد. در این مقاله میخواهیم بیشتر به این موضوع بپردازیم.
آیا میدانید که تعریف دقیق هوش هیجانی چیست ؟ هوش هیجانی اصطلاحی برای محققان روانشناسی است که به آنها این امکان را میدهد تا میزان مدیریت افراد را بر هیجانات خود و واکنش به هیجانات دیگران را توصیف نمایند. افرادی که از خود هوش هیجانی نشان میدهند، مهارتهایی ضروری مانند مدیریت حل اختلاف، درک و پاسخ به نیازهای دیگران و جلوگیری از طغیان هیجانات خود و ایجاد اخلال در زندگیشان را دارند که میتوانند درپیشرفت زندگی خود از آنها بهره بگیرند. در این نوشتار، ما نگاهی به چیستی و ماهیت هوش هیجانی و چگونگی توسعهی آن در خود خواهیم داشت.
هوش هیجانی چیست؟
هوش هیجانی زمانی وارد کلمات روانشناسان شد که تحقیقاتی پیرامون این که علاوه بر بهره هوشی آیا میتوان انواع دیگری از هوش را تعریف کرد یا خیر.
دکتر جان مایر، محقق هوش هیجانی و استاد روانشناسی دانشگاه نیوهمپشایر معتقد است هوش هیجانی به معنی عملکرد اجتماعی مفیدتری است چرا که افرادی با هوش هیجانی بالا راحتتر میتوانند با احساسات دیگران درگیر شوند و نقطه نظرات آنها را درک کنند. این افراد در ارتباط برقرار کردن و مدیریت رفتارشان قویتر هستند.
دکتر مایر به شبکه خبری انبیسی میگوید: «من قصد داشتم بفهمم که احساسات افراد در حل کردن مشکلات چه نقشی دارند و آیا هوش هیجانی برای سنجش و اعتبار دادن به احساسات انسان، کاربرد درستی دارد یا خیر؟ به نظر میرسد افرادی که از بهره هوشی خوبی برخوردار باشند، از توانایی استدلال اجتماعی نیز برخوردار هستند. افرادی که از هوش هیجانی بهتری برخوردار هستند، از توانایی بهتری برای برقراری ارتباط بهرهمند هستند و مشکلات و درگیری کمتری با دیگران دارند. بر اساس این یافتهها، محققان معتقدند باید مقولهای با نام هوش اجتماعی هم وجود داشته باشد ولی هنوز راهی برای اندازهگیری آن وجود ندارد.»
خودآگاهی
بخشی از موضوعات و مباحث فلسفی به مسئله خودآگاهی مربوط می شود. هم چنین خودآگاهی را می توان مبنا و پایه جنبش خود سنجی دانست. با توجه به عقیده پیرو و طرفداران این جنبش افراد می توانند با بهره گیری از فناوری اطلاعات مختلفی را محیط پیرامون خود جمع آوری کنند و بر این اساس و با کمک ارزیابی اطلاعات به افزایش کیفیت در زندگی خود بپردازند. هم چنین با توجه به مبانی فلسفی خودشناسی شما شامل شناخت تمام جنبه های روحی و جسمی شما می شود. یک انسان با رسیدن به مرحله خودآگاهی بر بسیاری از توانمندی ها، نقاط ضعف و حس درونی اش شناخت پیدا می کند.
شناخت این موارد نیز قطعا در موفقیت ما تاثیر به سزایی خواهد داشت. هم چنین انسان خواهد توانست به طور واقع بینانه برای زندگی اش هدف گذاری کند. پس به عبارتی می توان این گونه برداشت کرد که فرد با رسیدن به خودآگاهی در واقع به تصویر درستی از خود می رسد. با شناخت خودتان می توانید راه های خوشحال کننده را نیز برای خود مشخص کنید و زندگی شاد تری را برای خود رقم بزنید.
.
تسلط بر خود
وقتی بفهمید که هیجاناتتان چگونه کار میکنند، آنگاه میتوانید از چگونگی مدیریت آنها نیز سر دربیاورید. تسلط بر خود، بهمنزلهی کنترل طغیانهای هیجانی است و به شما کمک میکند که میان انگیزههای بیرونی و واکنشهای افراطی درونی خود تمایز قائل شوید و بهترین واکنش را در برابر نیازهایتان داشته باشید.
یکی از روشهای کلیدی برای مدیریت هیجاناتتان، تغییر ورودیهای حسی است. احتمالا این پند قدیمی را شنیدهاید که وقتی عصبانی هستید، تا 10 بشمارید و بعد نفس عمیق بکشید. اگر این را به کسی بگویید که با مشکلات حاد متعدد افسردگی و عصبانیت دستوپنجه نرم میکند، چنین پندهایی را معمولا بیمعنی تلقی خواهد کرد. (هرچند اگر این حرف برایتان مفید بوده باشد، قدرت بیشتری برای کنترل هیجاناتتان خواهید داشت). با دادن شوک و تکانهای به بدنتان میتوانید این چرخه را بشکنید. اگر احساس کسالت و افسردگی میکنید، کمی ورزش کنید. اگر در چرخهی هیجانی تکرارشوندهای گیر افتادهاید، خود را یک سیلی «خودت را از این مهلکه بیرون بکش» مهمان کنید. هرچیزی که بتواند شوک خفیفی به شما بدهد یا شما را از روتین فعلیتان جدا کند، میتواند به شما کمک کند.
صحبت دربارهی افسردگی اصلا آسان نیست و سختتر از آن مقاومت در برابر آن است. یکی از پیشنهادات این است که شخص، انرژی هیجانی خود را به امری مولد و سازنده تبدیل کند. اگر هنوز زمان آن فرا نرسیده است که هیجانات پرقدرت درون خود را بیرون بریزید، اشکالی ندارد که مدتی بگذارید در شما غلیان داشته باشد. هرچند وقتی که میتوانید، بجای اینکه هیجانات ناخوشایند خود را بهصورت بیهوده و بیثمر تخلیه کنید، آن را به انگیزه و محرکی برای خود تبدیل کنید.