ترس در کودکان
- در این مقاله انواع ترس در کودکان نام برده شده و توضیحاتی پیرامون هر کدام داده شده است.
- سپس چگونگی برخورد با ترس در کودکان توضیح داده شده است.
- همچنین پیرامون اضطراب ناشی از ترس در کودکان مطالبی بیان شده است.
- و در آخر به روش های از بین بردن ترس در کودکان پرداخته شده است.
در زیر چند نوع مهم از ترس هایی که در کودکان شایع است ذکر شده و پیرامون هر کدام توضیحاتی داده شده است.
ترس از بیگانگان
نخستین ترسی که بیشتر کودکان در نخستین سال تولدشان به آن دچار می شوند، ترس از بیگانگان است. اغلب، نوزادان از 6 ماهگی به بعد، هنگام روبرو شدن با انسان های ناآشنا نشانه هایی از ترس و نگرانی را از خود نشان می دهند؛ اما از حدود 8-9 ماهگی به بعد، بر شدت این ترس افزوده می شود.
نوزادان تا پیش از این مرحله سنی نسبت به تمامی نزدیکانشان واکنشی خوب و رضایت بخش دارند؛ و می کوشند با لبخند اجتماعی خود با آنان ارتباط برقرار کنند، اما کم کم که فعالیت های مغزی شان رشد می نماید، و پرورش می یابد و توانایی شناخت و تشخیص چهره های آشنا را از چهره های ناآشنا به دست می آورند، هنگام دیدن چهره های گوناگون نزدیکانشان، پاسخ ها و واکنش های متفاوتی از خود نشان می دهند.
در واقع، آنان به دلیل دلبستگی شدید عاطفی و پیش اعتمادی که نسبت به پدر و مادر و مراقبان نزدیکشان می یابند، با دیدن چهره بیگانه ها می ترسند و در نهایت، گریه را سر می دهند. در چنین وضعیتی، کودک می کوشد با روی برگرداندن از ناآشنا از او دور شود.
باید یادآوری کرد، که شدت ترس از بیگانه ها در میان کودکان بسیار متفاوت است. گروهی از آنان ممکن است از بودن در جمع بیگانگان چندان ناراحت نشوند؛ در حالی که گروهی دیگر گاهی با شنیدن صدای ناآشنایان به شدت از جا می پرند و می ترسند.
همچنین نشانه های ترس از بیگانه ها در کودکان خردسال بسیار متنوع است. برخی ساکت و گوشه گیر می شوند؛ برخی دیگر ممکن است واکنش ها و پاسخ های شدید رفتاری از خود نشان دهند، و برخی دیگر نیز خود را در آغوش پدر، مادر یا مراقب خود جمع و پنهان می کنند.
دلهره جدایی
کودکان خردسال کم کم که با جهان پیرامون آن آشنا می شوند، به ترس و دلهره می افتند. زیرا تجربه آنان از محیطی که در آن زندگی می کنند، بسیار محدود و ناچیز است. آنان هنگام بودن در کنار پدر، مادر یا کسی که به نیازهای اولیه شان، مانند شیر دادن، تمیز کردن و در آغوش گرفتن رسیدگی می کنند، چنان در امنیت و آرامش خود را می پندارند، که هنگام جدا شدن از آنان به ترس و دلهره جدایی دچار می شوند. ترس آنان شاید از نظر پدر، مادر یا مراقبشان که اطمینان دارند خطری آنان را تهدید نمی کند بی منطق و نابه جا باشد. اما از نظر خودشان تهدیدی صد در صد واقعی و جدید است.
دلهره جدایی، در بیشتر کودکان، نزدیک 8 ماهگی به بعد بروز می کند. یعنی زمانی که آنان هنوز به ثبات و پایداری انسان ها و اشیا پی نبرده اند و گمان می کنند زمانی که کسی یا چیزی از جلوی دیدشان دور شد، دیگر وجود ندارد.
دلهره جدایی، نزدیک 15 ماهگی به اوج می رسد و از آن پس کم کم کاهش می یابد. گاهی نشانه های این دلهره تا نزدیک سه سالگی نیز ادامه می یابد.
کودکان خردسالی که به دلهره جدایی دچار هستند، اگر بفهمند پدر و مادرشان می خواهند از پیششان بروند، به شدت مضطرب می شوند و می کوشند با گریه و زاری فراوان، از رفتن آنها جلوگیری کنند. آنان حتی به نشانه های بیماری، مانند سر درد، دل درد، سرگیجه و حالت تهوع دچار می شوند. برای نمونه، کودک 3 ساله ای که دلهره جدایی دارد، ممکن است نتواند دوری مادرش را برای یک ساعت تحمل کند و بی اختیار به دل درد و سرگیجه دچار شود.
ترس از آب (حمام کردن)
ترس از آب، یکی از رایج ترین ترس های دوران کودکی است. این نوع ترس اغلب پس از دو سالگی، یعنی زمانی که کودک 100% با آبا آشنا شد و لذت آب بازی را درک کرد، آشکار می شود. کودک گاهی به دلیل های متفاوتی، مانند سرد بودن آب، رفتن آب درون بینی، چشم یا حلق، لیز خوردن در آب، احساس بی وزنی کردن در آب، ناتوانی در شنا کردن و اجبار به بودن در استخر، از آب می ترسد.
ترس کودک از حمام رفتن، گاهی در اثر لیز خوردنش درون وان یا کف حمام، رفتن کف صابون در چشمش، لیز خوردن از دست مادر، یا دیدن تخلیه آب وان پیش می آید. در چنین مواردی، پدر و مادر می توانند از روش های زیر برای پیشگیری و کاستن از شدت ترس فرزندشان استفاده کنند :
- برای جلوگیری از لغزندگی کف حمام که در اثر ریختن کف صابون و شامپو پدید می آید، پدر و مادر می توانند از زیرپایی های پلاستیکی مخصوص کف حمام استفاده کنند.
- اگر پدر و مادر، کودک را درون وان می شویند، برای جلوگیری از لیز خوردن او، می توانند از برچسب های عروسکی، طرح داری که مخصوص کف وان است، استفاده کنند. همچنین بهتر است حجم آب درون وان را کم نگه دارند. نکته دیگر درباره شستن کودک در وان اینکه، لاستیک کف شور وان را جلوی چشم کودک بر ندارند، زیرا او با دیدن تخلیه آب به دلشوره می افتد و گمان می کند همه چیز حتی خود او نیز از سوراخ می گذرند.
- اگر ترس کودک از حمام کردن شدید است، خوب است پدر و مادر برای شستن کودک در حمام هیچ اجبار و تهدیدی نداشته باشند. در عوض، آنان می توانند فرزندشان را درون وانی کوچک بنشانند و با حوله ای مرطوب یا اسفنج نرم آغشته به کف صابون، بدن او را بشویند. هم زمان با این کار می توانند عروسک و اسفنج کوچکی هم به دست کودک بدهند تا او هم به تقلید از پدر و مادر خود، عروسکش را تمیز کند.
ترس از جانوران
بیشتر کودکان خردسال با نشان دادن علاقه به جانوران و موجودات گوناگون می خواهند، آن ها را در آغوش بگیرند و نوازش کنند. گاهی با چنان کنجکاوی و اشتیاقی آن ها را بررسی می کنند، که اگر جانور را از دستشان بگیرند، گریه و زاری سر می دهند.
شناخت کودکان از جانوران کم کم و با الگوبرداری از رفتارها و واکنش های پدر و مادر و نزدیکان آنها، هنگام رویارویی با جانوران از خود نشان می دهند، شکل می گیرد. اگر پدر یا مادر با دیدن جانوری دست آموز و اهلی بترسند و از نزدیک شدن به آن خودداری کنند، بی تردید، فرزندشان نیز همان واکنش و رفتار را از خود نشان خواهد داد.
برعکس، اگر آنها به ناز و نوازش کردن جانور دست آموز بپردازند، کودک هم می کوشد به جانور نزدیک بشود و به آن دست بزند.
بیشتر کودکانی که از دوران خردسالی با جانوران خانگی مانند گربه، سگ، خرگوش، خوکچه و پرندگان بزرگ می شوند یا با آنها بازی می کنند، از آنها نمی ترسند. نزدیکی و زندگی کردن با جانوران خانگی باعث می شود کودکان، نه تنها برای طبیعت و زندگی جانوران آن ارزش و اهمیت قائل شوند، بلکه نسبت به آنها خود را مسئول و مراقب بدانند.
افزون بر این، آنان بدین شیوه می توانند با روند زندگی بزرگ شدن، زاد و ولد، پیر شدن و مرگ نیز آشنا شوند. هنگامی که کودکی رشد جانور دست آموز خانگی خود را می بیند، در حقیقت به رمز آفرینش پی می برد و هنگامی که می بیند جانوری کوچک به دنیا می آید، به راز زاده شدن آگاه می گردد. هنگامی هم که می بیند جانور دوست داشتنی او به دوران پیری و مرگ می رسد، غم و اندوه را تجربه می کند. عاطفه ای که کودک را برای رویارویی با مرگ انسان ها در زندگی آماده می کند.
ترس از تاریکی
یکی از ترس هایی که در میان اغلب کودکان رواج دارد، ترس از تاریکی است. این ترس، اغلب نزدیک 3-2 سالگی بروز می کند و گاهی در گذر 3-2 سال از بین می رود. اما گاهی نیز نزدیک 12-10 سالگی دوباره خود را نشان می دهد.
ترس ها نیز، مانند دیگر ویژگی های رفتاری، آموختنی هستند. برای همین، پدر و مادر و اعضای خانواده ها باید نسبت به رفتارها و واکنش های هیجانی و عاطفی در برابر محرک ها و روی دادهای محیطی، بسیار حساس و هوشیار باشند، زیرا ساده ترین واکنش رفتاری آنان نسبت به محرک یا پدیده ای خاص می تواند در فرزندشان ترس را پدید آورد.
بیشتر کودکان خردسال به این دلیل از تاریکی می ترسند، چون نمی توانند مادر یا پدر خود را ببینند، در حالی که اگر پدر یا مادر دست فرزندشان را بگیرند و با او حرف بزنند، ترس او از بین می رود. گاهی نیز، ترس کودک به این علت است که نمی تواند در تاریکی کاری انجام دهد. برای همین، به دلشوره و پریشانی دچار می شود.
گاهی هم ترس کودک از تاریکی به این علت است که پدر و مادر یا اعضای خانواده اش از او می خواهند مدتی را برای تنبیه در جایی تاریک، مانند درون کم، انباری یا گوشه زیرزمین بماند.
باید یادآوری کرد، کودک 4-3 ساله ای که در مرحله رشد گمانه های ذهنی و خیال پردازی های واهی قرار دارد، به آسانی می تواند در ذهن خود موجودات خیالی و ترسناکی را مجسم کند که بیشتر او را بترساند. از نظر این گروه کودکان، تاریکی مظهر هیولاها، غول ها و دزدهای ترسناکی است که می توانند به او آسیب بزنند.
ترس از پزشک
بیشتر کودکان زمانی که در می یابند برای درمان بیماری شان باید نزد پزشک بروند، به ترس و دلهره دچار می شوند، خواه این مراجعه برای درمان بیماری ساده ای مانند سرماخوردگی باشد، خواه برای درمان جدی و حادی که به آزمایش های تخصصی نیاز دارد.
برخی کودکان می توانند به آسانی درباره نوع بیماری شان و مراحل مختلف بروز آن حرف بزنند، در حالی که برخی دیگر، به شدت مضطرب و پریشان می شوند و از هر گونه اظهار نظر و گفت و گویی درباره آن خودداری می کنند.
این گروه از کودکان گمان می کنند بیماری آنها به دلیل فرمان برداری نکردن و سرپیچی آنان از دستورهای پدر و مادر و اعضای خانواده است. در چنین مواقعی، پدر و مادر باید بتوانند با توضیحی ساده و در حد درک کودکی، علت بیماری او را برایش شرح دهند و از ابهام، سوء تعبیر و کج فهمی او نسبت به علت بیماری اش جلوگیری کنند.
کاربرد این روش به کودک کمک می کند که نه تنها مراحل مختلف درمان را آسان تر بپذیرد، بلکه با پرستارها، پزشک ها و دیگر کادر درمان بهتر همکاری کند.