سفارش تبلیغ
صبا ویژن

افسردگی چگونه بر کارکردهای مغز تاثیر می گذارد؟

تأثیر افسردگی بر مغز

افسردگی

 

افسردگی اختلالی است که با تغییر مسیرهای عصبی، سیناپس‌ها و اندازه‌ی هیپوکامپ در مغز تغییرات عمده‌ای را اعمال می‌کند. زمانی که افسردگی دارید احساس خستگی و خواب‌آلودگی می‌کنید؛ افسردگی منجر به از بین رفتن ارتباط بین سلول‌ها می‌شود و به همین دلیل مغز مجبور می‌شود برای پردازش اطلاعات، احساسات و به یاد سپاری وقایع تلاش بیشتری به خرج دهد. در نهایت احساس خستگی و خواب‌آلودگی ناشی از افسردگی در فرد مبتلا زیاد می‌شود. در ادامه به تأثیرات افسردگی بر بخش‌های مختلف مغز پرداخته‌ایم.

افسردگی بر کدام بخش‌های مغز تأثیر می‌گذارد؟

سه قسمت مهم در مغز وجود دارد که به نظر می‌رسد در افسردگی اساسی نقش مهمی داشته باشند:

هیپوکامپ

هیپوکامپ در نزدیکی مرکز مغز قرار دارد. این بخش وظیفه ذخیره سازی حافظه و رویدادها را به عهده دارد، همچنین تولید هورمون کورتیزول را تنظیم می‌کند. بدن در زمان استرس جسمی یا روانی و افسردگی، کورتیزول آزاد می‌کند. مشکلات زمانی رخ می‌دهند که به دلیل یک رویداد استرس زا یا عدم تعادل شیمیایی در مغز، کورتیزول بیش از حد وارد مغز می‌شود.

به طور طبیعی نورون‌های مغزی در بزرگسالی در بخشی از هیپوکامپ به نام شکنج دندانه دار تولید می‌شوند. در افراد مبتلا به افسردگی، افزایش سطح کورتیزول، روند ساخته شدن نورون‌های جدید را کند کرده و باعث از بین رفتن نورون‌های هیپوکامپ می‌شود. همین جریانات، عمده‌ترین مشکل افسرده‌ها یعنی مشکل حافظه را به وجود می‌آورد. برای اطلاع از دیگر علائم افسردگی کلیک کنید.

تأثیر افسردگی بر قشر پیش پیشانی مغز

قشر پیش پیشانی درون مغز و در قسمت جلوی پیشانی واقع شده است. این قسمت مسئول تنظیم احساسات، تصمیم گیری و شکل گیری خاطرات و حافظه است. هنگامی که بدن مقدار بیش از حد کورتیزول را تولید می‌کند، این جریان باعث کوچک شدن قشر پیش پیشانی می‌شود. به همین علت است که بیماران افسرده، احساسات و خلق پر نوسانی دارند و نمی‌توانند هیجانات خود را تنظیم کنند.

تأثیر افسردگی بر بخش آمیگدال مغز

آمیگدال قسمتی از مغز است که پاسخ‌های احساسی، مثل ترس یا لذت را تسهیل می‌کند. در افراد مبتلا به افسردگی، آمیگدال به دلیل مواجه شدن با سطح بالای کورتیزول بزرگ‌تر و فعال‌تر می‌شود. چنین وضعیتی در آمیگدال به همراه فعالیت‌های غیر عادی در بخش‌های دیگر مغز، می‌تواند باعث اختلال در خواب و فعالیت شود. به همین علت فرد افسرده سخت به خواب می‌رود و نمی‌تواند فعالیت‌های زیادی انجام دهد. همچنین باعث نامنظم شدن هورمون‌ها و سایر مواد شیمیایی مغز شده و عوارض بیشتری به دنبال دارد.

به طور کلی سطح کورتیزول بالا نقش مهمی در تغییر ساختار فیزیکی و فعالیت‌های شیمیایی مغز دارد که باعث شروع روند افسردگی می‌شود. معمولا، سطح کورتیزول در صبح بالاتر است و شب‌ها کاهش می‌یابد اما در افراد افسرده سطح کورتیزول حتی در شب نیز افزایش پیدا می‌کند.

شایع‌ترین علل افسردگی چیست؟

مطالعات نشان می‌دهند که افسردگی بیشتر وابسته به عوامل اضطراب‌زای متعددی است که در زندگی تجربه می‌شوند و اثراتشان تجمعی است. هرچه در طول زمان اضطراب‌های بیشتری تجربه شوند، احتمال افسرده شدن بیشتر است. از دست دادن یک رابطه‌ مهم به دلیل مرگ یا طلاق یکی از عوامل اضطراب اصلی است که نیاز به مراقبت قابل توجه دارد.

تنهایی یک عامل اضطراب‌زای فیزیکی و احساسی است. نرخ تنهایی در میان سالمندان بالاست و در میان جوانانی که دوستان نزدیکی ندارند، در حال افزایش است. از دست دادن شغل یا تهدید از دست دادن شغل یکی از منابع نگرانی مداوم است. در غیاب مهارت‌های مقابله‌، حتی مشکلات کوچک در مسیر زندگی تبدیل به عوامل اضطراب‌زای محیطی می‌شوند.

آیا ممکن است علل افسردگی، محرک‌های پنهان باشد؟

گرچه افسردگی اغلب در پاسخ به نوعی شکست بروز پیدا می‌کند، می‌تواند به طور ناگهانی و یا بدون علت واضحی نیز ظاهر شود. افسردگی حتی ممکن است در زمانی که زندگی بسیار خوب به نظر می‌رسد، ایجاد شود. چیزی که اغلب از ضمیر خودآگاه پنهان است، باورهای اساسی فرد در مورد زندگی و عشق و کار یا شیوه‌ توجیه پیچ‌وخم‌های زندگی است که اغلب در خانه و در اوایل زندگی یاد گرفته می‌شوند.

به علاوه افراد ممکن است به اهدافی که مدت‌ها به دنبال آن بوده‌اند، برسند و در نهایت به این نتیجه برسند که آن پاداش عاطفی مورد انتظار خود را دریافت نکرده‌اند. در چنین مواردی، افراد ممکن است احساس کنند که حق ندارند افسرده باشند و ممکن است حتی از افسرده بودن احساس شرم داشته باشند. رفتاردرمانی شناختی، بسیار در اصلاح چنین نقطه نظرات مشکل‌سازی موثر است.

طرز تفکر چگونه می‌تواند بر علل افسردگی تاثیر می‌گذارد؟

طرز تفکرطرز تفکر

غصه خوردن بیش از حد برای اشتباهات و تجربیات ناخوشایند، رسیدن به نتایج مصیبت‌آمیز تنها با یک یا دو شکست، تعمیم دادن بیش از حد با شواهد محدود همه خطاهای تفکر یا انحرافات شناختی هستند که به شدت با افسردگی در ارتباطند.

چنین تفکری مغز را در منفی‌بافی غرق کرده و اگر بررسی و درمان نشود، باعث شک کردن به خود و ناامیدی می‌شود. به علاوه مطالعات نشان می‌دهد که طرز فکرهای منفی مانند مصیبت جلوه دادن وقایع، واقعا فیزیولوژی بدن را تغییر می‌دهند. محققان دریافته‌اند که این افکار واکنش‌‌پذیری نسبت به تحریکات دردناک و سطح هورمون‌های کورتیزول و عوامل پیش‌التهابی را در بدن بالا می‌برند. پاسخ التهابی باعث تغییرات رفتاری وابسته به بیماری و افسردگی از قبیل خستگی، زمان واکنش آهسته‌تر، کندی شناخت و از دست دادن اشتها می‌شود.

روان درمانی چگونه عمل می کند؟

این بستگی به شکل درمانی که شما اتخاذ کرده‌اید ،دارد. تنها در میان گذاشتن نگرانی هایتان، با شخصی دیگر می ‌تواند مفید باشد. چون شماحس می‌کنید که با مشکلات خود تنها گذاشته نشده اید و حمایت می ‌شوید

ـ رفتار درمانی شناختی  به شما کمک می ‌کند ایده‌هایی را که باعث افسردگی تان شده است را بررسی کرده و تغییر دهید

ـ مشاوره می ‌تواند به شما کمک کند در مورد  حس ‌تان راجع به زندگی و دیگر افراد شناخت بهتری بدست آورید

ـ درمان‌های دینامیک به شما کمک می ‌کندکه متوجه شوید که تجارب گذشته‌تان چگونه ممکن است روی زندگی حال حاضر  شما تاثیر بگذارد

صحبت کردن در گروه  می ‌تواند در تغییر نحوه رفتارتان بادیگران مفید باشد.در گروه این شانس را دارید که بشنوید دیگران چگونه به شما نگاه می ‌کنند و فرصت برای بررسی روشهای مختلف رفتار و گفتگو موجود است


مسئولیت پذیری چیست و افراد مسئولیت پذیر چه ویژگیهایی دارند؟

مسئولیت پذیری

در دنیایی که ما امروزه در آن زندگی می‌کنیم، ویژگی‌های شخصیتی پایدار از جمله مهم‌ترین عوامل تاثیرگذار در ذهنیت اطرافیان و دیگران هستند. یکی از این ویژگی‌های شخصیتی مسئولیت‌پذیری است. شاید همه ما یک تعریف کلی از این مفهوم داشته باشیم یا بدانیم مسئولیت پذیری چیست اما گاهی در عمل به اصول آن با مشکلات متعددی برخورد می‌کنیم. در این مقاله از رشدانا می‌خواهیم به سراغ مسئولیت‌پذیری برویم و تاثیر شگفت‌انگیز آن در برند شخصی و حرفه‌ای افراد را بررسی کنیم. اگر دوست دارید در ذهن اطرافیانتان با ویژگی‌های مثبتی مانند مسئولیت‌پذیر بودن ماندگار شوید، تا انتهای این مقاله با رشدانا همراه بمانید.

مفهوم مسئولیت پذیری و اخلاق حرفه ای چیست؟

همه ما می‌دانیم که جلب اعتماد دیگران کاری دشوار اما مهم است که روی رشد و توسعه فردی ما تاثیر به سزایی دارد. همه ما دوست داریم در گروه به عنوان افرادی قابل اعتماد و مسئولیت‌پذیر حضور داشته باشیم و پیوسته نقش‌های بزرگ‌تر و مهم‌تری برعهده بگیریم اما این موضوع به میزان عملکرد ما هم بستگی دارد. از این مورد که بگذریم، داشتن روابط خوب و برعهده گرفتن نقش‌های بزگ از نظر درونی احساس رضایت وصف‌ناشدنی به ما می‌بخشد که حس رضایتمان را در زندگی افزایش می‌دهد.

حتما شما هم با این موضوع موافق هستید که انرژی درونی شما تا حد زیادی با انرژی، افکار و احساسات درونی شما در ارتباط است و رفتار نهایی از هم‌افزایی این موارد نشات می‌گیرد؛ پس حالا که می‌دانیم رفتار ما در گروه احساسات مثبت یا منفی ما قرار دارد، بهتر است با تقویت بخش مثبت قضیه، به بهتر شدن این موضوع کمک کنیم. در همین راستا، ابتدا باید تعریف دقیقی از این سوال داشته باشیم که مسئولیت پذیری چیست؟

بهترین تعریفی که می‌توان از مفهوم مسئولیت‌پذیری یا Responsibility ارائه داد، بدین شکل است: مسئولیت‌پذیری یعنی تعهدی درونی که از سوی فرد برای به انجام رساندن تمام فعالیت‌هایی که به وی سپرده شده به گروه یا افراد دیگر القا می‌شود. در ادامه با بخش‌های دیگر مسئولیت‌پذیری و مزایای داشتن این ویژگی مهم دنیای امروز آشنا می‌شویم.

انواع مسئولیت پذیری چیست؟

در این قسمت از مقاله، به بررسی انواع مختلف مسئولیت‌پذیری و جزئیات هر یک می‌پردازیم. ما انسان‌ها به واسطه نقش‌هایی که در اجتماع قبول می‌کنیم، حداقل در یکی از این دسته‌های مسئولیت‌پذیری قرار می‌گیریم؛ پس چقدر بهتر خواهد بود که به نقش خود نگاه دقیقی بیاندازیم تا بهتر بتوانیم با جزئیات آن ارتباط برقرار کنیم.

مسئولیت پذیری اجتماعی

همه ما عضوی از جامعه هستیم و باید به قوانین آن پایبند باشیم. در مسئولیت‌پذیری اجتماعی شما در هر نقشی که به عنوان عضوی از جامعه شما را تعریف می‌کند، مسئول هستید؛ مثلا به عنوان راننده‌ای که در خیابان‌های شهر تردد می‌کنید، باید به قوانین راهنمایی و رانندگی پایبند باشید. یا اگر در نقش رهگذر یا عابر پیاده هستید، لازم است به بایدها و نبایدهای شهری مانند نریختن زباله در خیابان مقید باشید. با عوض شدن جایگاه شما از رانند به عابر پیاده، طیف متفاوتی از مسئولیت‌ها برعهده‌تان قرار می‌گیرد.

مسئولیت پذیری شغلی

هر یک از ما برای امرار معاش و ادامه زندگی نیازمند نقشی پررنگ در قالب شغل هستیم. هر شغلی بایدها و نبایدهای خاص خود را دارد و ما به عنوان فردی موثر در آن جایگاه، باید به تمام قوانین شغل خود آگاه باشیم. آگاه بودن ما از این قوانین در مسئولیت‌پذیر بودن و به انجام رساندن تمام آن قوانین تاثیر به سزایی دارد؛ مانند ساعت ورود و خروج به محل کار که طبق قوانین تعیین شده و کارکنان باید مسئولیت آن را برعهده بگیرند.

مسئولیت پذیری کارکنان در سازمان

شغل ما هر چه که باشد به نهاد یا سازمان خاصی به شکل مستقیم یا غیرمستقیم وابسته است. تعهد ما روی روند کاری سازمان تاثیر زیادی دارد. هرچقدر به عنوان کارمند و نیروی کار شرکت، فرد مسئولیت‌پذیرتری باشیم، روند پیشرفت شرکت بهتر و مثبت‌تر خواهد بود و مزایای آن شامل ما هم می‌شود. عکس این موضوع هم صادق است.

مسئولیت پذیری در کار تیمی

اغلب افراد جدا از نقش‌های فردی، عضو یک گروه یا تیم کوچک هستند؛ مانند خانواده که براساس نوع و اندازه تیم، مسئولیت‌های هر شخص متفاوت است. کار تیمی و مهارت انجام آن در دنیای امروز ما جزء مهارت‌های بسیار مهم تلقی می‌شود. شما در یک گروه با افراد مختلف و متفاوتی رو در رو هستید که هر یک شخصیت و طیف فکری بسیار متفاوت از شما و دیگری دارد. در ابتدا باید بتوانید در چنین گروهی فعالیت کنید و نقش خودتان را پررنگ و موثر به انجام برسانید. لازمه رسیدن به چنین هدفی، مسئولیت‌پذیر بودن و در نظر گرفتن تمامیت کارهاست. داشتن برنامه‌ریزی دقیق می‌تواند در این راه به شما کمک کند.

فرد مسئولیت پذیر چه ویژگی هایی دارد؟

دانستن ویژگی‌های افراد مسئولیت‌پذیر به ما کمک می‌کند تا چنین ویژگی‌هایی را تقویت کرده یا در خود ارتقا دهیم. از اصلی‌ترین ویژگی‌های افراد مسئولیت‌پذیر می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

  • داشتن هدف و برنامه منظم
  • دقت کافی روی زمان و زمان‌بندی
  • لغو برنامه در صورت قادر نبودن به انجام کامل آن پیش از رسیدن موعد مقرر
  • کنترل احساسات و عواطف در بخش‌های مختلف کار
  • شکایت نکردن از اوضاع و ادامه دادن مسیر
  • سازگاری با بخش‌های مختلف کار

نتایج مثبتی که انسان های مسئولیت پذیر از آن بهره مند می شوند:

  • انسان های مسئولیت پذیر در مقابله با مشکلات گرفتار سرگردانی نخواهند شد.
  • چنین افرادی به علت داشتن انعطاف پذیری، دگرگونی های زندگی را قبول می کنند و مشکلات را با صبر و حوصله هر چه تمام تر از مقابل خود برمی‌دارند.
  • انسان های مسئولیت پذیر با محیط و اطرافیان هماهنگی بیشتری دارند زیرا با به دست آوردن این مهارت، استقلال نیز به دست آورده اند.
  • بلوغ فکری شخص و شکوفایی استعدادها از دیگر نتایج مثبت مسئولیت پذیری می باشد.
  • انسان های مسئولیت پذیر قابلیت بالایی در انجام به موقع و صحیح کارها دارند.
  • انسان های مسئولیت پذیر اعتماد به نفس بالایی دارند و در هر زمینه ای فعال می باشند.
  • انسان های مسئولیت پذیر در عوض مقصر جلوه دادن دیگران در مشکلات و توجیه شکست ها، آن را می پذیرند.
  • انسان های مسئولیت پذیر برای جبران شکست در جهت موفقیت تلاش می کنند و اموری را که به آنها واگذار می شود به نحو احسن انجام می دهند.

10 راهکار که مسئولیت پذیر بودن شما را تضمین می‌کند

همان طور که گفتیم مسئولیت پذیری یکی از خصوصیات فردی است که ما را به فردی موفق و قابل اعتماد تبدیل می‌کند. با رعایت 10 نکته ساده و قابل فهم می‌توانیم خصوصیات مسئولیت پذیری را در خودمان پرورش دهیم. مسئولیت پذیری کار دشوار و سختی نیست.، فقط کافی است در همه‌ی کارهای خود چند نکته ساده را انجام دهید. با رعایت همه‌ی این نکات خواهید دید که با گذشت زمان به فردی مسئولیت پذیر و قابل اعتماد تبدیل می‌شوید. این نکات عبارتند از:

  1. اگر کاری را قبول کردید، آن را انجام دهید.
  2. ثابت قدم باشید.
  3. دیگران را مقصر ندانید و مسئولیت کارهای خود را بپذیرید.
  4. دائم شکایت نکنید و بهانه نیاورید.
  5. صادق باشید و اشتباهات خود را بپذیرید.
  6. کارها و مسئولیت خود را اولویت بندی و مدیریت کنید.
  7. قابل اعتماد باشید.
  8. عاقلانه تصمیم بگیرید.
  9. کارها را به تعویق نیندازید
  10. ثابت کنید که از پس وظایف خود برمی‌آیید.

منبع کنترل زندگی شما

منبع کنترل شما

منبع کنترل به میزان احساس افراد در مورد کنترل خود بر وقایعی که زندگی آن ها را تحت تأثیر قرار می دهد ، اشاره دارد. وقتی در زندگی خود با یک چالش روبرو هستید ، آیا احساس می کنید که بر نتیجه کار کنترل دارید؟ یا اعتقاد دارید که به سادگی در دست نیرو های خارجی هستید؟ اگر اعتقاد دارید که بر آن چه اتفاق می افتد کنترل دارید ، بنابراین آن چه روانشناسان از آن به عنوان منبع کنترل داخلی یاد می کنند ، دارید. اگر اعتقاد دارید که هیچ کنترلی روی آن چه اتفاق می افتد ندارید و متغیر های خارجی مقصر هستند ، در این صورت شما چیزی را دارید که به عنوان منبع کنترل خارجی شناخته می شود. منبع کنترل شما می تواند نه تنها نحوه پاسخگویی شما به وقایع رخ داده در زندگی ، بلکه همچنین انگیزه شما برای اقدام نیز تأثیرگذار باشد. اگر اعتقاد دارید که کلید های سرنوشت خود را در دست دارید ، به احتمال زیاد برای تغییر وضعیت خود در صورت لزوم اقدام خواهید کرد. اگر از طرف دیگر ، شما معتقدید که نتیجه کار از دست شما خارج شده است ، ممکن است کمتر به سمت تغییر  پیش بروید. از این رو منبع کنترل اهمیت بسیاری دارد. اگر می خواهید به راحتی زندگی خود را کنترل کنید می توانید از مشاوره تلفنی روان شناسی هم استفاده ببرید. البته شما می توانید برای این کار به مرکز مشاوره همکده، اولین و بزرگ ترین مرکز مشاوره هم مراجعه نمایید.

منبع کنترل مفهومی در روانشناسی است که شرح می دهد آیا فکر می کنید شرایط زندگی شما تحت کنترل شماست یا خیر.

فیلیپ زیمباردو ، روانشناس در کتاب روانشناسی خود در سال 1985 توضیح داد: "یک منبع جهت گیری کنترل ، اعتقادی است در مورد اینکه آیا نتایج اقدامات ما به آن چه انجام می دهیم (جهت گیری کنترل داخلی) یا به وقایع خارج از کنترل شخصی ما (جهت گیری کنترل بیرونی) بستگی دارد."  در سال 1954 ، جولیان روتر ، روانشناس ، اظهار داشت که رفتار ما با پاداش و مجازات کنترل می شود و این عواقب اعمال ما است که اعتقادات ما را درباره دلایل اصلی این اقدامات تعیین می کند.

اعتقادات ما در مورد آنچه باعث اعمال ما می شود ، بر رفتار ها و نگرش های ما تأثیر می گذارد.

در سال 1966 ، روتر مقیاسی را منتشر کرد که برای اندازه گیری و ارزیابی منبع کنترل خارجی و داخلی طراحی شده است. مقیاس از انتخاب اجباری بین دو گزینه استفاده می کند و پاسخ دهندگان را ملزم می کند فقط یکی از دو امکان را برای هر مورد انتخاب کنند. در حالی که مقیاس به طور گسترده ای مورد استفاده قرار گرفته است ، اما مورد انتقاد قابل توجهی از سوی کسانی قرار گرفته است که معتقدند منبع کنترل را نمی توان با چنین مقیاس ساده ای کاملاً درک یا اندازه گیری کرد.

منبع کنترل داخلی در مقابل خارجی

توجه به این نکته مهم است که منبع کنترل یک پیوستار است. هیچ کس منبع کنترل 100 درصدی خارجی یا داخلی ندارد. در عوض ، بیشتر مردم در جایی از پیوستار بین دو حد قرار می گیرند. این خصوصیات افرادی است که دارای منبع کنترل داخلی یا خارجی غالب هستند. مکان داخلی کنترل بیشتر مسئولیت اقدامات خود را بر عهده می گیرند.

منبع کنترل داخلی

هنگامی که یک منبع کنترل داخلی دارید ، فکر می کنید که شرایط زندگی شما تحت کنترل شماست. به احتمال زیاد موفقیت خود را به عملکرد خود نسبت می دهید و احتمالاً کارهایی را که انجام داده اید به عنوان دلایل عدم موفقیت شناسایی می کنید.

از طرف دیگر ، هنگامی که یک منبع کنترل خارجی دارید ، فکر می کنید که اتفاقات خوب یا بد ، موفقیت یا شکست به دلیل عوامل خارجی اتفاق می افتد. شانس ، سرنوشت ، بازار - اینها همه دلایلی است که افراد با یک منبع کنترل خارجی در مورد اینکه چرا اشتباهی اتفاق افتاده است یا رخ نداده است. آنها خود را دارای قدرت بیش از شرایط خود نمی دانند ، بنابراین شکست یا موفقیت خود را به تلاش خود نسبت نمی دهند.


روابط خانوادگی در عصر کرونایی

کرونا و قرنطینگی

کرونا

ویروس کووید 19 یا همان کرونا از شهر ووهان چین بیرون آمد و مرزها را یک به یک گذراند و به کشور ما رسید و به عنوان یک بحران جهانی، علاوه بر خطرها و بیماری های جسمی و فیزیکی، چالش ها و مشکلات روانی زیادی را نیز به عنوان سوغاتی برای ما به همراه خود آورد. یکی از آن چالش های مهم؛ در خانه ماندن و یا «قرنطینه ی خانگی» شهروندان است، این شرایط چالش برانگیز، افراد را مجبور نموده که برای در امان ماندن از ویروس کرونا، خود را در خانه حبس کنند و در قرنطینه بمانند.

خشونت خانگی

در این روزهای کرونایی که خانه ها برای عده ای از افراد یک مکان امن محسوب می شود، عده ای نیز در جامعه وجود دارند که برای آن ها این مکان، ناامن ترین جای جهان محسوب می شود و در معرض انواع و اقسام خشونت ها ی خانگی قرار می گیرند. «خشونت خانوادگی» را می توان مجموعه ای از رفتارهای آسیب رسانی دانست، که فرد برای پیشبرد مقاصد خویش انجام می دهد و صرفا جنبه فیزیکی ندارد، بلکه ممکن است ابعاد روانی (فحاشی، تحقیر، منزوی کردن فرد، داد و فریاد)، جنسی (آزار و مزاحمت جنسی، تجاوز) و اقتصادی (شکستن وسایل خانه، کنترل پول و مخراج و …) هم به خود بگیرد و یا بنا به تعریف مگارژی: «خشونت به معنای اشکال افراطی رفتار پرخاشگرانه است که احتمالا باعث آسیب های مشخص به قربانی می گردد».

در شرایط حساس کنونی که جهان آدم ها، محدود به یک چهاردیواری شده است، مشکلات خانوادگی زیادی نیز در این عصر قرنطینگی به وجود آمده است. زوج های زیادی که مدت بیشتری نسبت به قبل از شیوع این ویروس در خانه کنار یکدیگر هستند، شروع به انتقاد و عیب جویی، گله وشکایت، تهدید یکدیگر، مقایسه و سرزنش نمودن و در نهایت خشونت های فیزیکی می نمایند.

افزایش اختلافات در عصر کرونا

متأسفانه آمارها و اخبار این روزهای فضای مجازی از سراسر جهان نیز نشان از آن دارد که در پی شیوع این ویروس و قرنطینه ی خانگی، «خشونت ها ی خانوادگی، بین زن و شوهر و والدین و فرزندان به اوج خود رسیده است، به طوری که میزان تماس های زوجین در دوران قرنطینه با صدای مشاور بهزیستی افزایش سه برابری در کشور داشته است و در دیگر نقاط جهان مانند چین، استرالیا و فرانسه نیز در این دوران شاهد افزایش خشونت خانگی هستیم. اگر بخواهیم مثال هایی از خشونت های خانگی را در این دوران بازگو کنیم، می توانیم از زن هایی سخن به میان آوریم که در این روزهای قرنطینگی علاوه بر فشار روانی و استرس ناشی از ویروس همه گیر کرونا، فشار ناشی از کارِ خانگی نیز روح و روان آن ها را مخطل کرده است، هم نظاوت خانه (شستن ظرف و ظروف، لباس ها و وسائل خرید) و هم رسیدگی به کارهای فرزندان (درس های بچه ها، غذای بچه ها) و … باعث می شود که تمام بار کارخانگی بر دوش یک نفر در این ایام پر فشار روانی بیفتد و باعث پرخاشگری و ناراحتی زن با مرد در خانواده شود.

خشونت علیه کودکان

همچنین خشونت هایی هم علیه کودکان در دوران قرنطینه صورت می گیرد، زیرا که با تعطیلی مدارس، کودکان و نوجوانان بیشتر در خانه و کنار والدین روزگار می گذرانند، هیچ کدام انعطافی برای پذیرش چالش های این شرایط ندارند، آن ها در دنیایی همانند فضای مجازی و عصر ارتباطات رشد نموده اند و پذیرش این شرایط و مشکلات آن برایشان دشوار است و والدین آن ها این موضوع را دست کم و یا نادیده می گیرند و این عامل نیز منجر به تنش بین آن ها می شود.

یادگیری ارزش های خانوادگی

ما می دانیم خانواده واحدی است که بر اساس ازدواج پدید می آید و باید مثل یک حریم امن و مطمئن زندگی انسان را دربرگیرد زیرا که انسان در خانوده بایدها و نبایدها و نقش هایش را در روابط با دیگران می آموزد. در یک محیط خانوادگی آنچه اهمیت دارد «ارزش های خانوادگی» و «اجتماعی» است که عناصر «نظام اجتماعی» در جامعه را شکل می دهد. بنابراین باید اعضای خانواده شکل گیری این ارزش ها و نحوه ی رفتار درست را بشناسند و در جهت تقویت آن ها بکوشند و این تمرینِ تقویت را باید از روابط خودشان با یکدیگر در خانه شروع کنند، زیرا که این روزهای قرنطینه می تواند فرصت خوبی باشد برای اینکه اعضای خانواده بتوانند یکدیگر را بیشتر درک کنند، به عقاید یکدیگر احترام بگذارند و به قدر کافی تمرین کنند که از هیچ محبتی نسب به یکدیکر دریغ نکنند، زیرا که شکست ویروسی که تشنه ی جان آدمیزاد است، نیاز به همبستگی آدم ها با یکدیگر دارد و این تمرین همبستگی را باید از خانه های خودمان شروع کنیم به امید نابودی هر چه سریع تر این ویروس.


هوش چیست و چه انواعی دارد؟

هوش

هوش چیست ؟

همان طور که گفته شد نظریه‌های هوش در طول تاریخ تغییر کرده‌اند. هوش یکی از جذابترین و جالب توجه ترین فرایندهای روانی است که جلوه های آن در موجودات مختلف به میزان متفاوت مشاهده می‌شود. واژه هوش کیفیت پدیده ای را بیان می‌کند که دارای حالت انتزاعی بوده و قابل رویت نیست. به علت دارا بودن چنین ویژگی، تعریف آن مشکل است و از این رو تعاریف متعددی از آن ارائه شده است.

هنگامی که از مردم بپرسید هوش چیست ، بیش‌ تر از هوش با عنوان عقل انسان یاد می‌کنند. یا از هوش هیجانی و یا IQ سخن می‌گویند، اما به راستی هوش چیست ؟

هوش مجموعه ای از استعدادها است که حافظه، دقت، تمرکز، یادگیری، درک، سرعت پردازش و استدلال در آن دخیل هستند. در واقع هوش، فرآیندی ذهنی و دربرگیرنده‌ی ظرفیت منطقی، درک خودآگاهی، یادگیری، مهارت حل مسئله، برنامه‌ریزی، خلاقیت، دانش فردی، زبان و… است. هوش، توانایی یادگیری از تجربه‌ها، تفکر انتزاعی و برخورد کارآمد با محیط و افراد پیرامون خود است.

هوش در همه‌ مردم یکسان و به یک اندازه نیست و تفاوت‌های فردی در این زمینه بسیار برجسته است. چیزهای گوناگونی مانند عوامل فیزیولوژیکی، وراثت، یادگیری، شرایط خانوادگی، شرایط محیطی – اجتماعی و عوامل فردی در میزان هوش نقش دارند.

برخی از روان‌شناسان بر این باور هستند که هوش یک توانایی عمومی برای درک مطلب و استدلال است و خود را به صورت‌های گوناگون نشان می‌دهد. ما با بهره‌گیری از هوش است که می‌توانیم در برابر دیگران و محیطی که در آن هستیم رفتاری مناسب از خود بروز دهیم و کنش و تعامل سازنده‌ای با دیگران داشته باشیم و به حل مسائل زندگی بپردازیم.

تعریف هوش از دیدگاه روانشناسان

در علم روانشناسی تعریف های متعددی از هوش شده است اما روانشناسان آن ها را در این 4 دسته کلی طبقه بندی کرده اند و در پاسخ به سوال هوش چیست می‌گویند:

  1. هوش یعنی سازگاری با محیط.
  2. هوش یعنی تفکر انتزاعی.
  3. هوش یعنی توانایی و استعداد کافی در یادگیری.
  4. هوش یعنی به کار انداختن توانایی های خود برای رسیدن به هدف مطلوب در زندگی و کسب و کار.

تست هوش

برای اندازه گیری هوش تست هوش های متنوعی  وجود دارد که هر یک هوش را از دید جداگانه و متفاوت مطرح می کند و تابع نظریه خاصی هستند. با این حال هرکدام از آزمون ها می تواند استعدادهای خاصی را اندازه گیری کند که نتایج تحصیلی را بهتر پیش بینی کنیم.


تست هوش

آزمون های هوش دو قسمت است:

1. قسمت فردی
2. قسمت گروهی

به عبارت دیگر اجرای آزمون ها به شکل فردی یا گروهی است.


انواع آزمون های هوش

1. تست هوش وکسلر .وکسلر یکی از مهم ترین و کاربردی ترین آزمون در سنجش هوش کودکان پیش دبستانی، دبستانی و بزرگسالان است. ولی هوشهای خیلی پایین یا خیلی بالا توسط این تست اندازه گیری نمی شوند.

2. تست هوش استنفورد بینه. این تست به اندازه تست وکسلر اعتبار دارد و هوشهای خیلی پایین و خیلی بالا را هم اندازه گیری می کند.

3. تست هوش آدمک گودیناف .آزمون ترسیم آدمک از آزمون های جهانی، راحت و مطمئن است. و برای افراد بی سواد و کودکان مناسب است.هدف اصلی این آزمون، تعیین سن عقلی و بهره هوشی کودک است .برای کودکانی که زبان نمی دانند یا نمی توانند صحبت کنند مناسبتر است .سن اجرای این آزمون 3 تا 13 سال است.

4. آزمون هوش ریون. آزمون هوشی ماتریس های پیشرونده ریون یکی از بهترین آزمون های هوشی است. این آزمون برای سنجش و اندازه گیری هوش کلی است. ولی اجزا و انواع هوش را نمی سنجد.

5. آزمون مستقل از فرهنگ کتل. آزمون کتل برای اندازه گیری هوش عمومی ساخته شده است.

6.تست هوش نظامی آلفا. این تست برای نظامیان طراحی شده است.

7. تست هوش چندگانه گاردنر. این تست هوش را به 8 نوع تقسیم بندی می کند که عبارتند از:
1‌ هوش ریاضی
2. هوش درون فردی
3. هوش میان فردی
4. هوش دیداری فضایی
5. هوش موسیقیایی
6. هوش طبیعت گرا
7. هوش کلامی
8. هوش جنبشی بدنی
تست های هوش دیگری وجود دارد که کاربرد زیادی ندارند. سایر آزمون ها ممکن است با توجه به فرهنگ ما کاربردی نداشته باشد.

بهره هوشی (IQ) چیست؟

بسیاری از ما ممکن است در صحبت های روزانه خود از اصطلاح IQ استفاده کنیم، بدون آن که از معنای دقیق آن اطلاعی داشته باشیم. IQ مخفف عبارت Intelligence Quotient است و معنای آن بهره هوشی است. روانشناسان برای محاسبه بهره هوشی از فرمولی ساده استفاده می‌کنند. در این فرمول سن ذهنی فرد بر سن زمانی او تقسیم و سپس در عدد 100 ضرب می‌شود. اگر بخواهیم کمی این فرمول را ساده تر کنیم می‌توانیم بگوییم: اگر توانایی ذهنی فردی کاملاً برابر با توانایی باشد که همسالان او در آن محدوده سنی دارند، بهره هوشی او مساوی با عدد 100 خواهد بود.

البته کمی بالا یا پایین تر بودن از عدد 100، نشانه دهنده هوش بالاتر یا پایین تر محسوب نمی‌شود و متخصصان درباره تفسیر عدد به دست آمده با احتیاط زیادی عمل می‌کنند. در واقع به صورت معمول حد فاصل نمرات 90 تا 109 را به عنوان هوش متوسط در نظر می‌گیرند.

 

اما بهترین زمان برای افزایش هوش، در سنین کودکی و به خصوص بین 3 تا 8 سالگی می‌باشد. به این دلیل که تقریباً همه چیز کودک به خصوص شخصیت و هوش او در این سن شکل می‌گیرد و در اصطلاح به این سن، سن طلایی گفته می‌شود. به همین دلیل ما بسته جامع و کاملی برای شما تهیه کردیم که بتوانید با استفاده از آن، تمامی هوش های کودک خود را افزایش دهید. پس به شما پیشنهاد می‌کنم حتماً به بسته جامع استعدادیابی و افزایش هوش کودکان هم نگاهی بیندازید تا بتوانید با استفاده از راهکارهای فوق العاده آن، آینده درخشانی برای کودک خود بسازید.