تمرین های ساده برای افزایش تمرکز و دقت که باید امتحانشان کنید

تمرکز بستگی به توانایی تمرکز دارد. توسعه تمرکز کار آسانی نیست، زیرا به تعدادی از عوامل شامل محیط بیرونی و طرز فکر خودتان بستگی دارد. تمرکز اساساً تربیت ذهنی شما برای بهبود تمرکز است با این حال, ذهن تمایل دارد در برابر تلاش های شما در برابر آزادی خود مقاومت کند.

 

با چند دقیقه تمرین برای بهبود تمرکز که در این بخش از نمناک خواهیم گفت قادر خواهید بود که ذهن تان را منظم کنید و در نتیجه تمرکز خود را افزایش دهید.قبل از انجام این تمرین ها, اول از همه باید جایی پیدا کنید که بدون هیچ مزاحمتی بتوانید تنها باشید.

می توانید چهارزانو روی زمین یا روی یک صندلی با ستون فقرات خود بنشینید. چند نفس عمیق بکشید و سپس بدن خود را آرام کنید، تا توجه خود را به آن معطوف کنید. برای شروع تمرین می توانید این تمرینات را به مدت 10 دقیقه تمرین کنید و بعد از چند هفته تمرین طولانی تر کنید.

بهترین تمرینات خانگی برای افزایش قدرت تمرکز و دقت

تمرین های تمرکزی:

تمرین 1:

یک کتاب یا مجله را بردارید و تعداد کلمات در یک پاراگراف را بشمارید. دوباره آن ها را بشمارید تا مطمئن شوید که درست شمارش کرده اید. می توانید با یک پاراگراف شروع کنید و همانطور که به آن عادت می کنید, به شمردن کلمات در دو پاراگراف ادامه دهید.

سپس به شمردن کلمات روی کل صفحه ادامه دهید. دقت کنید که بدون اشاره کردن انگشت به هر کلمه, ذهن را به صورت ذهنی و تنها با چشم خود انجام دهید. این، یکی از ساده ترین تمرین های مغز برای بهبود تمرکز است.

تمرین 2:

ورزش دیگری برای افزایش تمرکز در ذهن شمارش از صد تا یک است. زمانی که این کار را می کنید, سعی کنید از صد به یک حساب کنید، اما این بار سه عدد را حذف کنید مثل:100- 97- 94- 91- 88 و ...

 

تمرین 3:

یک کلمه الهام بخش یا یک صدای ساده را انتخاب کنید و در ذهن خود به آن فکر کنید و آن را برای چند دقیقه در ذهن تان تکرار کنید. زمانی که ذهنتان شروع به تمرکز بر روی آن کرد, به مدت 10 دقیقه بدون وقفه حرکت کنید.

تمرین 4:

سعی کنید حداقل سه دقیقه افکار خود را سرکوب کنید. این کار خیلی سخت به نظر می رسد، اما با تمرین منظم می توانید این کار را انجام دهید. با یک دقیقه شروع کنید و به تدریج زمان را افزایش دهید. سعی کنید بدون در نظر گرفتن فکر در ذهن خود, برای چند دقیقه خالی بمانید. این یکی از سخت ترین تمرین ها برای تمرکز است.

 

تمرین 5:

صاف روی یک صندلی بنشینید, سرتان را بالا بگیرید و شانه ها را عقب بکشید. بازوی راست خود را تا سطح شانه بالا ببرید و به سمت راست خود اشاره کنید. به اطراف نگاه کنید, سرتان را تکان دهید و نگاه خود را به انگشتان خود ثابت کنید.

در حین انجام این کار, دست هایتان را کاملاً بی حرکت نگه دارید. این تمرین را با دست چپ خود تکرار کنید.زمانی که بتوانید دست هایتان را کاملاً ثابت نگاه دارید, طول زمان را افزایش دهید تا با هر بازوی خود به 10 دقیقه برسید.

راحت ترین موقعیت این است که دست تان را به سمت پایین بچرخانید وقتی که باز است. اگر بتوانید به نوک انگشتان خود نگاه کنید, قادر خواهید بود بگویید که آیا دست شما کاملاً بی حرکت است یا خیر.

تمرین 6:

هدف از این تمرین بهبود تمرکز است. یک میوه مانند سیب, موز یا یک پرتقال در دست داشته باشید و از هر طرف آن را بررسی کنید و توجه خود را بر آن متمرکز کنید. با افکار نامربوط که ممکن است در ذهن و یا افکار مربوط به میوه مانند بقالی که آن را خریداری کرده اید, منتقل نشود, ارزش غذایی آن باید آرام بماند و تمام این افکار را نادیده بگیرید. تمام توجه خود را به میوه بدون فکر کردن به چیز دیگری معطوف کنید و شکل, مزه, بو و احساس لمس آن را بررسی کنید.

تمرین 7:

یک لیوان را پر از آب کنید. دست هایتان را به طور مستقیم در مقابل خود قرار دهید و با انگشت هایتان آن را بگیرید. حالا چشم خود را بر روی شیشه بگذارید و تمام توجه خود را روی آن متمرکز کنید.

در حین انجام این کار سعی کنید دستتان را چنان محکم نگه دارید که هیچ حرکت قابل ملاحظه ای نباشد. این کار را یک دقیقه انجام دهید و سپس به تدریج آن را به پنج افزایش دهید. این تمرین باید با یک بازو و سپس با دیگری انجام شود.

 

تمرین 8:

یک شی ساده کوچک مانند قاشق, چنگال, فنجان یا یک لیوان را بردارید. حالا روی یکی از این اشیا تمرکز کنید و بدون هیچ کلمه ای در ذهن خود به آن نگاه کنید.

تمرین 9:

زمانی که در تمرین های فوق مهارت پیدا کردید، می توانید این تمرین را امتحان کنید. یک شکل هندسی کوچک از حدود یک سانت ابعاد, مانند یک مثلث, مستطیل یا یک دایره بکشید. آن را با هر رنگی که می خواهید رنگ کنید و سپس با نگاه کردن به شکل شما و هیچ چیز دیگری روی آن متمرکز شوید.

وارد شدن هر گونه افکار نامربوط و یا حواس پرتی را نادیده بگیرید. توجه خود را فقط بر روی شکل متمرکز کنید و سعی نکنید چشم ها را فشار دهید. وقتی این کار را کردید، می توانید سعی کنید تصویرش را با چشمان بسته تان تجسم کنید. اگر ظاهر شی را فراموش کردید, چشمان خود را برای چند ثانیه باز کنید, نگاه کنید و سپس چشم هایتان را ببندید.

تمرین 10:

با نشستن بر روی یک صندلی راحت شروع کنید و ببینید که چه مدت می توانید بمانید. این ممکن است آسان به نظر برسد، اما در ابتدا خیلی سخت است. تنها کاری که باید بکنید این است که توجه خود را به نشستن متمرکز کنید.

مطمئن شوید که هیچ حرکتی غیر ارادی انجام نمی دهید. می توانید با نشستن در یک موقعیت آرام برای چند دقیقه شروع کنید. به تدریج زمان را به چند دقیقه و سپس به 10 دقیقه افزایش دهید.

تمرین 11:

صندلی خود را بردارید و دست هایتان را روی آن قرار دهید, مشت ها را گره کرده و پشت سر روی میز قرار دهید تا انگشت شست بر روی انگشتان دو برابر شود. حالا به دقت به مشتتان نگاه کنید و سپس به تدریج شست خود را باز کنید.

در حین انجام این کار, تمام توجه شما باید بر روی این عمل متمرکز باشد طوری که انگار خیلی مهم است.پس از این کار, اولین انگشت خود را تا زمانی که همه آن ها را باز کنید, ادامه دهید.سپس فرآیند را معکوس کنید.

این تمرین باید با یک دست انجام شود و سپس با دست دیگر تکرار شود. می توانید آن را در عرض چند روز به ده برابر افزایش دهید.

تمرین 12:

این تمرین به شما این امکان را می دهد که از درون تمرکز کنید. با دراز کشیدن و شل کردن کامل ماهیچه های خود شروع کنید. حالا بر ضربان قلب خود تمرکز کنید، بدون اینکه به چیز دیگری توجه کنید. به قلب و نحوه پمپاژ خون به هر بخش بدن فکر کنید.

در حالی که این کار را انجام می دهید, سعی کنید خون را تجسم کنید که قلب شما را ترک می کند و در یک مسیر درست روی پنجه پا جریان می یابد. به عکس دیگری که از خون جاری می شود فکر کنید. بعد از انجام این تمرین می توانید خون عبوری از سیستم خود را احساس کنید.

تمرین 13:

روی یک صندلی راحت بنشینید و کمر خود را صاف کنید. حالا یک انگشت را به سمت راست بینی تان فشار دهید و نفس عمیقی بکشید. تا ده بشمارید, نفس را به آرامی بکشید و از سوراخ سمت راست بینی به اندازه ده بشمارید. این تمرین را با سمت دیگر بینی تکرار کنید. این تمرین باید حداقل سه بار تکرار شود.

 

تمرین 14:

در مقابل آینه بایستید، دو علامت را روی یک سطح با چشم خود روی آینه قرار دهید و آن ها را به عنوان دو چشم انسان تصور کنید که به شما نگاه می کنند. در ابتدا ممکن است کمی پلک بزنید، اما بدون حرکت، سر خود را صاف نگاه دارید.

تمام افکار شما باید متمرکز بر نگاه داشتن سر و اجتناب از افکار دیگر در ذهن تان باشد. حالا سر، چشم ها و بدن خود را باز نگه دارید، فکر کنید که شما به یک کسی که به او اعتماد دارید، نگاه می کنید. اطمینان حاصل کنید اتاقی که در آن ایستاده اید، تهویه مناسبی دارد.

نفس عمیق خود را در مقابل آینه تمرین کنید. شما احساس خواهید کرد که هر سلول به هر سلول دیگر نفوذ می کند، دارای احساس آرامش و قدرت می شوید و باعث می شود بیشتر تمرکز کنید. این تمرین باید برای 3 دقیقه انجام شود.

تمرین 15:

این تمرین با تمرکز بر صداها در ارتباط است. در زندگی روزمره ما صداهای مختلفی می شنویم. سعی کنید بر روی یک صدای خاص تمرکز کنید. سپس به صداهای زیاد دیگری مانند صدای پرنده ها تمرکز کنید.

دوباره به صدای دیگری گوش دهید، مانند صدای ترافیک. ادامه دهید تا بین صداها بعد از تمرکز بر روی یک صدا برای یک دقیقه تغییر دهید. این تمرین همچنین می تواند با تمرکز بر روی شخص یا چیزی که ایجاد صدا و تغییر جهت دادن بر روی دیگری ایجاد می کند، به صورت بصری انجام شود.

تمرین 16:

نقاشی و رنگ کردن فعالیت های بسیار مفید و زیادی برای حفظ آرامش مغز و تحریک خلاقیت هستند. همچنین ق را بهبود می بخشد. از آنجا که این وظیفه ای است که مستلزم تمرکز کامل در حین حرکت در مورد آن است، رنگ کردن، قدرت تمرکز فرد را بهبود می بخشد و همانطور که در این بخش از نمناک گفته شده است این کار ذهن را درگیر یک فعالیت واحد می کند.

کودکان و بزرگسالان از کارهای خلاقانه ای مانند طراحی، نقاشی و رنگ آمیزی بهره می برند. در متن زیر پنج تمرین آورده شده است که می تواند به شما در افزایش تمرکزتان کمک کند.

تمرین ذهنی برای افزایش تمرکز:

1.تمرین ذهنی و روحی:

یک شی را در مقابل خود قرار دهید و شروع به تمرکز بر روی آن کنید. تا آنجا که می توانید به آن شی خیره نگاه کنید. زمانی که ذهن شما شروع به پرسه زدن می کند، افکاری را که باخود می آورد را بررسی کنید.

هرچه زمان بیشتری بتوانید بر روی آن تمرکز کنید، تمرکز حواستان بیشتر افزایش خواهد یافت. این به نوبه خود، توانایی های تمرکز شما را افزایش می دهد. همچنین می توانید بر روی تنفس خود نیز تمرکز کنید.

2.تمرین موسیقی:

موسیقی مورد علاقه خود را بنوازید یا پخش کنید و به دقت به آن گوش دهید. دقت کنید که این موسیقی چه احساسی به شما می دهد. چه احساسی باعث بیرون آمدن آن می شود؟ اگر برخی از خاطرات بیرون می آیند، آن خاطرات باعث می شوند شما چه چیز را احساس کنید؟ شما حتی می توانید با احساسات خود درگیر شوید تا بدانید آن ها تا کجا شما را خواهند برد.

3.تمرین دست:

دست هایتان را به مدت 10 ثانیه محکم کنید و بعد آن ها را رها کنید. حالا بر روی این که دستان شما چه احساسی دارند و تا زمانی که می توانید تمرکز کنید، تمرکز کنید.

4.حس بویایی:

بو کشیدن کمی تندی از قبیل دانه قهوه، عطر و غیره را امتحان کنید. حالا به چیزی که این بو به بینی و یا مغز شما می دهد، توجه کنید و ببینید چه احساسی آنها را زنده می کند.

5.تمرین فیلمی:

در حالی که تماشای یک فیلم به نحوه جذب شدنتان به فیلم توجه می کند. دقت کنید که چه احساسی در این فیلم وجود دارد و یک یادداشت از آن بردارید.


10 دلیل افزایش وزن سریع

چاقی

به گزارش مشرق، معمولاً بیشتر مواقع دچار اضافه وزن می‌شوید بدون اینکه دلیل آن را بدانید؟

اگر قبلاً فرد لاغری بوده‌اید و در عرض چند ماه گذشته کاری انجام نداده‌اید و وزن اضافه کرده‌اید حتماً متعجب هستید و از خود می‌پرسید چرا چنین اتفاقی روی داده است! شما غذاهای سالمی می‌خورید، به کلاس‌های ورزشی می روید، آب زیادی می‌نوشید اما باز هم چاق می‌شوید و دلیلی برای آن ندارید. با اینکه ورزش کردن و خوردن غذاهای سالم می‌تواند برای کاهش چربی‌های شکمی مفید باشد اما موارد دیگری نیز وجود دارد که باعث افزایش اندازه دور کمرتان می‌شود. بیشتر این موارد خارج از کنترل شما هستند اما زیاد نگران نباشید.

در این مقاله قصد داریم 10 مورد از دلایلی که باعث افزایش وزن ناگهانی می‌شود را با هم مرور کنیم. پس همراه ما باشید.

غده تیروئید شما به درستی کار نمی‌کند:


همانطور که می‌دانید تیروئید غده پروانه‌ای شکلی در گردن است که بالای سیب آدم قرار دارد و طیف وسیعی از عملکردهای بدن همچون متابولیسم را تنظیم می‌کند. اما برخی از اوقات به دلایل گوناگون، غده تیروئید ممکن است فعالیت کافی نداشته باشد.

در چنین شرایطی که به آن کم کاری تیروئید می‌گویند، وزن افزایش پیدا می‌کند. بدترین بخش ماجرا این است که چنین شرایطی اغلب به آهستگی توسعه پیدا می‌کند و به همین خاطر بیشتر افراد متوجه نشانه‌های بیماری نمی‌شوند.

اگر مشکلات تیروئیدی مقصر اصلی افزایش وزن شما باشد، ورزش کردن یا داشتن رژیم غذایی مناسب نمی‌تواند کمکی به کاهش وزن شما بکند.

این کار را بکنید: در این شرایط بهتر است از یک پزشک متخصص کمک بگیرید. اگر به طور ناگهانی وزن اضافه کردید و دلیلی برای آن نداشتید بهتر است عملکرد غده تیروئید خود را مورد بررسی قرار دهید. استفاده از دارو می‌تواند شرایط موجود را بهبود ببخشد.

غذاهای سالم را بیش از اندازه مصرف می‌کنید:


زمانی که می‌خواهید وزن کم کنید اندازه غذاهای سالمی که مصرف می‌کنید نیز از اهمیت بسیار زیادی برخوردار خواهد بود. دلیل این امر بسیار ساده است. بیشتر غذاهای مقوی همچون آووکادو، جوی دوسر، کینوا، شکلات تلخ، آجیل‌ها و کره آجیل‌ها زمانی که بیش از حد مصرف می‌شوند می‌توانند به افزایش وزن منجر شوند.

این کار را بکنید: زمانی که مواد غذایی سالم همچون میوه و سبزیجات را می‌خورید در مصرف ان ها زیاده روی نکنید. دفعه بعد، زمانی که خواستید وعده غذایی خود را آماده کنید به خاطر داشته باشید که باید اندازه وعده غذایی را کنترل کنید. اندازه کره آجیل یا پنیرها نباید بزرگ‌تر از توپ پینگ پونگ باشد. اندازه صحیح برنج و پاستا یک مشت است. گوشت بدون چربی باید اندازه یک کارت بازی کوچک باشد. تبعیت از قوانین پیشنهادی می‌تواند در کاهش وزن مفید باشد.

آب کافی در بدن خود ندارید:


مطالعات انجام شده نشان می‌دهد نوشیدن دو فنجان آب قبل از هر وعده غذایی می‌تواند سرعت افزایش وزن را به طور قابل توجهی کاهش دهد. به همین خاطر ننوشیدن آب کافی می‌تواند اثر معکوسی بر روی وزن داشته باشد. آب می‌تواند در حفظ دمای بدن مفید باشد و قادر است شما را سیر نگه دارد.

ننوشیدن آب کافی می‌تواند به افزایش خوردن منجر شود و در نهایت کالری‌های ورودی به بدن را بیشتر نماید. زمانی که بدن شما آب کافی ندارد، نمی‌تواند وظایف خود را به درستی انجام دهد.

این کار را بکنید: تا جایی که می‌توانید در طول روز آب کافی مصرف نمائید.

شما افسرده هستید:


اگر افسرده هستید و برای درمان آن دارو مصرف می‌کنید ممکن است دچار افزایش وزن شوید. بیش از 25 درصد افرادی که داروهای ضد افسردگی خاصی را مصرف می‌کنند افزایش وزن را در این دوره تجربه خواهند کرد.

برخی از داروها ممکن است هوس افراد برای خوردن مواد شیرین به خصوص کربوهیدرات‌ها را افزایش دهند. برخی از داروها نیز اشتهای افراد را بیشتر می‌کنند. دارو ممکن است اثر منفی بر روی متابولیسم فرد داشته باشد.

از آنجایی که افسردگی به همراه عدم تمایل به مصرف غذاها دیده می‌شود، داروهای افسردگی به فرد کمک می‌کند اشتهای خود را بازیابد. در این شرایط، بیمار غذای بیشتری مصرف می‌کند و چاق می‌شود

این کار را بکنید: تغییر دارو تحت نظر پزشک می‌تواند گزینه خوبی برای پیشگیری از افزایش وزن باشد. با این حال چنین موضوعی باید توسط پزشک متخصص انجام شود و شما نمی‌توانید خودسرانه مصرف داروهایتان را قطع کنید.

افسردگی

از وزن کردن خودداری می‌کنید:


زمانی که در مورد افزایش وزن صحبت می‌کنیم، نادیده گرفتن می‌تواند دلیل اصلی افزایش اندازه دور کمرتان باشد. زمانی که از وزن کردن خود خودداری می‌کنید و نمی‌خواهید وزن اصلی خود را بدانید، واقعاً دچار مشکل خواهید شد.

این موضوع در فصل‌های زمستان واقعیت دارد زیرا بیشتر افراد در هوای سرد زمستان در خانه می‌مانند و به خوردن مواد غذایی مختلف روی می‌آورند و چاق می‌شوند.

این کار را بکنید: اگر قصد دارید وزن اضافی خود را کم کنید بهتر است فعالیت‌های روزمره را بیشتر نمائید و حداقل هفته‌ای یکبار خود را وزن کنید. پیشرفت خود در این مسیر را پیگیری نمائید. پیشنهاد می‌شود خود را روزهای دوشنبه، چهارشنبه و جمعه وزن کنید.

شما غرق در تفکرات ورزشی هستید:


شکی نیست که انجام تمرینات ورزشی یکی از فاکتورهای مهم برای کاهش وزن است اما فکر کردن بیش از حد در مورد جلسات بعدی ورزش می‌تواند فرایند کاهش وزن را دشوار سازد.

تحقیقات انجام شده نشان می‌دهد زمانی که در فکر کلاس‌های ورزشی دلخواه خود هستید، بیشتر از قبل کالری وارد بدن می‌کنید. زیرا فکر می‌کنید در جلسات ورزشی کالری وارد شده را مصرف خواهید کرد. معمولاً بیشتر افراد به چنین هدفی دست پیدا نمی‌کنند و در نهایت چاق می‌شوند.

این کار را انجام دهید: بنشینید و فراموش کنید که قرار است ورزش کنید. در آغاز هر ماه، تمرینات ورزشی ماه بعدی خود را به کمک یک اپلیکیشن برنامه ریزی کنید. این کار به شما کمک می‌کند در مورد جلسات بعدی ورزش خود فکر نکنید و کالری اضافی وارد بدن ننمایید. برای اینکه بتوانید به اهداف کاهش وزن خود برسید، از مصرف مواد غذایی زیاد قبل از ورزش خودداری کنید.

هزینه‌های مصرفی خود را بررسی نمی‌کنید:


زمانی که به خرید می روید ممکن است حساب خود را بررسی نکنید و هر چیزی که دوست دارید را خریداری نمائید. یکی از مطالعات انجام شده نشان می‌دهد زنان بیشتر از مردان علاقه به خرید مواد غذایی دارند و زمانی که در حال خرید هستند بدون توجه به مقدار پول باقی مانده در حساب خود به طرف ایتم ها و موارد دلخواه خود می‌روند.

این کار را بکنید: دفعه بعد زمانی که خواستید به خرید بروید، پول کمتری همراه خود ببرید یا اینکه قبل از خرید حساب خود را بررسی کنید. این کار باعث می‌شود مواد غذایی کمتری خریداری نمائید.

دیر می‌خوابید:

اگر شب دیر وقت بخوابید تمامی تلاش‌هایی که برای کاهش وزن خود انجام می‌دهید نابود خواهد شد. مطالعات متعدد نشان می‌دهد که خواب اندک می‌تواند سطح BMI و دور کمر را افزایش دهد. حتماً از خود می‌پرسید دلیل این امر چیست؟ کمبود خواب منجر به افزایش سطح هورمون گرسنگی به نام گرلین می‌شود و سطح هورمون سیری به نام لپتین را کاهش می‌دهد.

تحقیقات نشان می‌دهد زمانی که فرد کمبود خواب دارد، مغز او به سمت غذاهای پر کالری و تنقلات روی می‌آورد و توانایی کمتری در کنترل وعده غذایی خواهد داشت.

بی خوابی

این کار را بکنید: بعد از یک یا دو هفته استراحت و خواب کافی می‌تواند جلوی اشتهای خود را بگیرید و وزن کم کنید.

آیتم‌هایی را در منو سفارش می‌دهید که به نظر سالم هستند:

دلیل افزایش وزن سریع, علت چاق شدن ناگهانی, شام خوردن در رستوران
این موضوع به نظر عجیب و غریب می‌رسد اما درست است. زمانی که فکر می‌کنید بهترین وعده غذایی را برای خود انتخاب کرده‌اید، ممکن است مغز گرلین بیشتری ترشح کند و در نهایت اشتهایتان را بیشتر کند. برای اینکه بتوانید گرسنگی خود را تحت کنترل نگه دارید به دنبال غذاهایی در رستوران باشید که کالری اندکی دارند.

این کار را بکنید: غذاهایی را انتخاب کنید که زیر 500 کالری دارند.

شغل استرس زایی دارید:


ممکن است شغل سخت و دشواری که دارید باعث افزایش وزنتان شده باشد. هورمون کورتیزول زمانی آزاد می‌شود که بدن تحت استرس است و همین امر موجب می‌شود تری گلیسیرید دد بدن ذخیره شود.

افزایش سطح کورتیزول در بدن می‌تواند به افزایش قند خون منجر شود و اثر انسولین را کمتر نماید. همین امر به حس مداوم گرسنگی می‌انجامد و می‌تواند شما را به خوردن مواد غذایی بیشتر سوق دهد.

این کار را انجام دهید: با مدیر خود صحبت کنید. شما می‌توانید زودتر به سر کار بروید و کارهای خود را سر موقع انجام دهید. این کار به شما کمک می‌کند بحث و جدلی با مدیرتان نداشته باشید.


تصمیم گیری برای طلاق؛ نکاتی که کمک میکند بهترین تصمیم را بگیرید

تصمیم گیری برای طلاقتصمیم گیری برای طلاق

بسیاری از زوج‌ها به‌اشتباه تصور می‌کنند همین که قادر به تحمل یکدیگر نباشند و احساسات‌شان نسبت به هم سرد شود، یعنی موعد زندگی مشترک‌شان به سر رسیده و دیگر وقت جدایی است. اما نه! همان‌طور که برای آغاز زندگی مشترک باید به بلوغ فکری و پختگی برسید، برای طلاق نیز باید از لحاظ روحی و روانی آمادگی پیدا کنید. اقدام به طلاق بدون آمادگیِ مواجهه با پیامدهای آن، موجب بروز جدایی‌های زودهنگام و نسنجیده‌ای می‌شود که زندگی طرفین را تا سالیان سال تحت‌الشعاع قرار خواهد داد. در این مطلب قصد داریم به مرورِ آمادگی‌های لازم جهت تصمیم گیری برای طلاق بپردازیم. آنچه در ادامه می‌خوانید، گزیده‌ای از توصیه‌های دکتر بروس دِرمَن (Bruce Derman)، روان‌شناس بالینی، و وِندی گرِگسون (Wendy Gregson)، مشاور ازدواج و خانواده است که به زوج‌های متقاضی طلاق کمک می‌کنند تا جدایی کم‌آسیب‌تری داشته باشند.

(توجه داشته باشید نمونه‌هایی که در خلال متن می‌خوانید، برگرفته از تجربیاتی هستند که دِرمَن و و گرِگسون با مراجعان‌شان داشته‌اند.)

گاهی در یک رابطه، این خودِ شما هستید که در پی مواجهه با مشکلات زناشویی تصمیم به طلاق می‌گیرید:

«احساس می‌کنم که دیگه باید طلاق بگیرم و بالاخره، این ازدواجِ شکست‌خورده رو تمومش کنم. اما هنوز ته دلم مطمئن نیستم. آخه از کجا بفهمم که دارم کار درستی می‌کنم یا نه؟! بعضی وقتا خیلی از این تصمیمم مطمئنم. ولی هنوز یه بخشی از وجودم عاشقشه یا بهتر بگم، این آدم هنوز یه جورایی برام مهمه. فکر نمی‌کنم که دیگه واقعا عاشقش باشم. اما نکنه دارم کار اشتباهی می‌کنم! این تصمیم می‌تونه روی زندگی بچه‌هام تأثیر بذاره. شاید بهتر باشه برای طلاق عجله نکنم. درسته که سه ساله دارم به این موضوع فکر می‌کنم، ولی اگه همسرم سعی کنه رفتارش رو تغییر بده، اون‌وقت همه‌چی حل می‌شه و دیگه می‌تونم از فکر طلاق بیرون بیام.»

البته، همیشه هم خودتان تصمیم‌گیرنده نیستید و گاهی این همسرتان است که تصمیم به طلاق می‌گیرد. اما به نظرتان فکر طلاق از کجا به سرش زده است؟

«این فکر، دو هفته‌ی پیش که سر تعطیلات رفتن‌مون حسابی جروبحث کردیم، به سرم زد. تا اون موقع، هیچ‌وقت فکرش رو هم نکرده بودم که زندگی‌مون این‌قدر تأسف‌بار شده باشه. شوکه شدم و حالم خیلی خرابه. باید یه راهی پیدا کنم تا این قضیه بالاخره یه جایی تموم شه. شاید اصلا همه‌ی اینا یه خوابه و وقتی از خواب پاشم، ببینم همه‌چی روبه‌راهه.»

تصمیم گیری برای طلاق از جمله مهم‌ترین تصمیمات زندگی است که می‌تواند پیامدهای چندساله یا مادام‌العمر به همراه داشته باشد. متأسفانه در بسیاری موارد، این تصمیم سرنوشت‌ساز با سهل‌انگاری و بدون ارزیابی موقعیت گرفته می‌شود، درحالی که خودِ امر طلاق فی‌نفسه یک فرایند است. چنانچه زن و شوهر هردو بر سر این موضوع به توافق برسند و نیز برای طلاق آمادگی داشته باشند، این فرایند سریع‌تر و راحت‌تر طی خواهد شد و همچنین از خسارات روحی و حتی مالی که معمولا درنتیجه‌ی طلاق‌های پرکشمکش و نامحترمانه بروز می‌کنند، جلوگیری می‌شود.

اکثر زوج‌ها وقتی تصمیم به طلاق می‌گیرند، حتی به ذهن‌شان هم خطور نمی‌کند که این اقدام خطیر مستلزم کسب آمادگی است، زیرا به خیال خودشان هرچه زودتر از این منجلاب پراسترس خلاص شوند، به نفع‌شان است. از این رو، افرادی که زندگی مشترک ناآرامی را تجربه می‌کنند، معمولا تمایل دارند که در سریع‌ترین زمان ممکن طلاق بگیرند تا بتوانند زندگی جدیدی را شروع کنند. جالب‌تر اینکه حتی اطرافیان‌شان نیز از این تصمیم استقبال می‌کنند. اغلبِ افراد بر این باورند که هرچه قائله‌ی یک زندگی زخم‌خورده زودتر ختم شود، آسیبی که به زندگی طرفین وارد شده است، سریع‌تر التیام خواهد یافت و همه‌ چیز خیلی زود به حالت عادی بازخواهد گشت. اما آگاه باشید که این کار در بسیاری موارد به نتیجه‌ی معکوس می‌انجامد.

زوج‌هایی که با شتاب اقدام به طلاق می‌کنند، فرصت کافی برای ارزیابی احساسات، افکار و گزینه‌های پیش‌ِرو را ندارند. به همین دلیل در مواجهه با هجوم احساساتِ ناشی از جدایی، پیچیدگی‌های قانونی امر طلاق و تصمیمات سرنوشت‌سازی که باید در این مسیر بگیرند، احساس ناتوانی می‌کنند. خیلی اوقات، زوج‌هایی که عجولانه تصمیم به طلاق می‌گیرند، حتی نمی‌توانند بر سر موضوعاتی که با یکدیگر توافق می‌کنند، پابرجا بمانند و به‌دنبال هر توافق موقتی و ناپایدار، فقط مشکلات‌شان عوض می‌شود، اما هیچ مشکلی به راه‌حل قطعی و پایدار نمی‌رسد. دقیقا به همین دلیل است که بسیاری از پرونده‌های طلاق، با اینکه در ابتدا تصور می‌شد خیلی زود به نتیجه می‌رسند، سال‌ها در پیچ‌وخم‌های قانونی به طول می‌انجامند.

دشواری‌های تصمیم گیری برای طلاق

زوج‌هایی که تصمیم به طلاق می‌گیرند، باید دست به انتخاب‌های چالش‌برانگیزی بزنند که به‌سادگی میسر نیستند و فرد را در تنگنای چندین و چند انتخاب قرار می‌دهند. فردی که در تنگنای انتخاب با خود کلنجار می‌رود، در واقع از پیامدهای ناخوشایندی که هرکدام از این انتخاب‌ها در پی خواهند داشت، می‌ترسد و قادر به تصمیم‌گیری نیست. تعدادی از شایع‌ترین دشواری‌های تصمیم گیری برای طلاق عبارتند از:

1. می‌خوام طلاق بگیرم، اما مطمئن نیستم که تصمیم درستیه یا نه

از آنجایی که طلاق روی زندگی فرزندان، سبک زندگی، وضعیت مالی و سرمایه‌گذاری‌های زناشویی تأثیر می‌گذارد، بسیاری از زوج‌ها اصرار دارند تصمیمی که می‌گیرند، از هر لحاظ صحیح‌ و بی‌عیب‌و‌نقص باشد. متأسفانه، هیچ تضمینی برای آن وجود ندارد. تنها راه‌حلش این است که از روی احساسات یا خودخواهی تصمیم نگیرید و شرایط را تا حد امکان به‌درستی سبک‌سنگین کنید.

2. من راضی به طلاق نیستم. این تصمیم همسرمه

در چنین شرایطی، فرد احساس می‌کند که قربانی شده است و به همین دلیل، شدیدا به‌‌هم می‌ریزد و دچار بحران روحی می‌شود، زیرا زندگی خود را در آستانه‌ی تغییراتی می‌بیند که انتخاب خودش نبوده است. در مواجهه با این دشواری، باید از خودتان بپرسید که آیا اصرارتان به ادامه‌ی این ازدواج براساس دلایل منطقی است یا توهمات غیرواقعی. البته، کسی که احساس می‌کند از سوی طرف مقابل زخم خورده است، به این راحتی‌ها نمی‌تواند مشکلات موجود در زندگی مشترک‌شان را با دید منطقی و واقع‌بینانه بنگرد و مسلما آسان نیست که خود را برای رویارویی منطقی با این مشکلات آماده کند.

3. فقط واسه این می‌خوام طلاق بگیرم که احساس می‌کنم ازدواج‌مون راه به جایی نمی‌بره

افرادی که با این دشواری دست‌وپنجه نرم می‌کنند، معمولا همسرشان را مقصر این شکست می‌دانند و به هر قیمتی از خودشان سلب مسئولیت می‌کنند تا انگشت اتهام فقط به‌سمت طرف مقابل باشد. این قبیل افراد نسبت به همسر خود احساس خشم می‌کنند، چرا که معتقدند رفتار و کردار طرف مقابل باعث شده است که چنین تصمیمی بگیرند. هرچه از بیان ترس‌ها و ناراحتی‌های مرتبط با طلاق، بیزارتر باشید، شدت جاروجنجال‌های زندگی مشترک‌تان بالا خواهد گرفت. اما یادتان باشد که چنانچه در این روند تجدیدنظر نکنید و صرفا سرزنش‌ها و عدم پذیرش نگرانی‌هایتان را ادامه بدهید، طلاق‌تان به فرایندی تنش‌زا و پرکشمکش تبدیل خواهد شد که آسیب‌های فراوانی به همراه خواهد داشت.

وجه مشترک مواردی که مرور کردیم، ترس است. در مورد اول، فرد می‌ترسد که مبادا تصمیم اشتباهی بگیرد؛ در مورد دوم، فرد تمایل دارد که مشکلات زناشویی خود را انکار کند و در مورد سوم، فرد از مسئولیت‌پذیری و نرم‌خویی می‌ترسد. نتیجه‌ی تمامی اینها، طولانی شدن فرایند طلاق، جنگ و دعواست. اما برای اینکه بتوانید طی فرایندی مشارکتی و محترمانه طلاق بگیرید، باید آماده شوید تمامی سطوح زندگی مشترک‌تان را از یکدیگر جدا کنید. به این منظور، هردوی شما باید درمورد 8 پرسش زیر به نتیجه برسید.

طلاقطلاق

 

1. آیا هنوز به همسرتان علاقه‌مند هستید؟

بسیاری از افرادی که تصمیم به طلاق می‌گیرند، هنوز نسبت به طرف مقابل احساس علاقه می‌کنند، اما نزدیکی و صمیمیتی که پیشتر در رابطه‌‌ی آنها بود، اکنون به‌دلیل مدت‌ها کشمکش رنگ باخته است. چنانچه در چنین وضعیتی گیر افتاده‌اید، توصیه می‌شود پیش از تصمیم گیری برای طلاق، سعی کنید زندگی مشترک‌تان را نجات بدهید، وگرنه در این احساس فقدان و اندوه باقی خواهید ماند و چه‌بسا که احوال‌تان حتی پس از طلاق نیز بیشتر به‌هم بریزد.

«یک روز خانمی به دفترم مراجعه کرد که هفت سال از ازدواجش با مردی که عاشقش بود و می‌گفت انسان متشخصی است، می‌گذشت. مشکلش با شوهرش این بود که درمورد مسائل مالی با یکدیگر توافق نداشتند. تأمین مخارج زندگی برعهده‌ی زن بود و همسرش فقط بدهی بالا می‌آورد. زن که به‌شدت احساس پریشانی و درماندگی می‌کرد، به این نتیجه رسیده بود که طلاق تنها راه خلاصی از این همه فشار مالی است. این خانم هنوز به شوهرش علاقه داشت و چون از پایان دادن به این رابطه می‌ترسید، نمی‌توانست قاطعانه و با اطمینان تصمیم بگیرد. ولی درنهایت، طی جلسات مشاوره متوجه شد که بالاخره باید یکی از این دو گزینه را انتخاب کند: یا باید طلاق بگیرد و عمیقا مایل به اتمام ازدواجش باشد یا اینکه زندگی مشترکش را ادامه بدهد و بپذیرد که عمرش را با درگیری بیهوده در فرایند طلاق تلف نکند.»

2. آیا در زندگی مشترک‌تان، از «من» به «ما» رسیده بودید

ازدواج به معنی واقعی کلمه یعنی اینکه دو طرف باید در رابطه‌ی زناشویی خود از «من» به «ما» برسند. بسیاری از زوج‌هایی که اقدام به طلاق می‌کنند، در ازدواج‌شان فقط به‌دنبال برآورده‌سازی نیازهای شخصی خودشان بوده‌اند. این قبیل زوج‌ها با اینکه زیر یک سقف زندگی می‌کنند و شاید حتی صاحب فرزند باشند، تمام تلاش‌شان در زندگی مشترک یک اقدام رقابتی با هدف پیروزی بر یکدیگر است و هرگز از یک موضع مشارکتی به حل مسائل زندگی وارد نمی‌شوند. چنین افرادی به‌جای اینکه در تصمیم‌گیری‌ها به منفعت همسرشان نیز توجه کنند و کل نظام خانواده را در نظر بگیرند، فقط به میل خودشان فکر می‌کنند. پس چنانچه هنوز در زندگی مشترک‌تان از «من» به «ما» نرسیده‌اید، دو انتخاب دارید:

  1. یا باید سعی کنید مقدمات و اصول «ما شدن» را به اتفاق همسرتان یاد بگیرید و زندگی مشترک‌تان را با آگاهی از مهارت‌های زندگی زناشویی ادامه بدهید؛
  2. یا اینکه بپذیرید ازدواج‌تان هرگز ازدواج به معنی واقعی کلمه نبوده است و این رابطه را تمام کنید.

دکتر دِرمَن به یک تجربه‌ی شخصی در این ارتباط اشاره می‌کند:

«جالب است بدانید من نیز به‌عنوان درمانگری که در حوزه‌ی مشاوره‌ی طلاق فعالیت می‌کنم، سال‌ها قبل به‌سختی توانستم بپذیرم که ازدواج چهارده ساله‌ام یک ازدواج حقیقی نبوده است و من و همسرم تا آن زمان، علی‌رغم سال‌ها زندگی تحت عنوان زن و شوهر، به معنی واقعی کلمه زن و شوهر نبودیم. آن وقت‌ها، رابطه‌مان هر چند ماه یک‌بار در معرض جدایی قرار می‌گرفت. کار هر روزمان شده بود جنگ و دعوا و بعدش هم سازش‌هایی که حتی به هفته نمی‌کشیدند. به شوخی به همسرم می‌گفتم که همیشه باید یک چمدانِ آماده دَمِ دست داشته باشد تا هروقت که لازم دید، بدون معطلی منزل را ترک کند. با اینکه به چندین مشاور خانواده مراجعه کرده بودیم، اختلافات‌مان هم‌چنان ادامه داشتند، تا اینکه به خودم آمدم و متوجه شدم که هنوز، علی‌رغم سال‌ها تأهل و حضور در زندگی مشترک، نه متأهلم و نه مجرد. پس از درک این قضیه بود که دو ماه بعد، فرایند طلاق را به‌طور جدی آغاز کردیم.»

3. آیا واقعا قصد طلاق دارید یا هدف‌تان فقط تهدید و ترساندن طرف مقابل است؟

بسیاری از افراد، به‌ویژه در هیاهوی دعواهای زن‌ و شوهری، طرف مقابل‌شان را تهدید به طلاق می‌کنند. این تهدید معمولا به یکی از دلایل زیر رخ می‌دهد:

  • خشم و عصبانیت؛
  • اِعمال قدرت و سلطه بر دیگری به‌منظور تحمیل دیدگاه و نظرات خود؛
  • تفهیم جدیت و پافشاری خود مبنی بر نیاز شدید به مشاهده‌ی تغییرات واقعی؛
  • هشدار درمورد لغزش و بی‌ثباتی یک رابطه.

افرادی که مدام همسرشان را به جدایی تهدید می‌کنند بدون اینکه واقعا بخواهند طلاق بگیرند، به اعتبار خود در زندگی مشترک لطمه می‌زنند. اما درصورتی‌که به‌طور جدی مایل به طلاق هستید و به این نتیجه رسیده‌اید که «این ازدواج یه فصلی از زندگیم بود که دلم می‌خواد تمومش کنم، چون خیالم راحته که هرکاری از دستم برمیومد به امید ادامه‌ی این رابطه انجام دادم، اما دیگه هیچ کاری از دستم ساخته نیست»، باید این موضوع را به‌نحوی مسالمت‌آمیز و بدون خشونت و سرزنش با همسرتان در میان بگذارید.

4. آیا تصمیم‌تان برای طلاق، یک تصمیم منطقی و از روی خودآگاهی است یا یک تصمیم احساسی و صرفا واکنشی؟

زمانی برای طلاق آمادگی خواهید داشت که بتوانید قاطعانه و بدون دخالت احساسات، در این مورد تصمیم بگیرید تا در آینده، از اقدام به طلاق پشیمان نشوید. طلاق یعنی اینکه باید بتوانید از تمامی وابستگی‌های عاطفی به طرف مقابل دل بکنید. یادتان باشد که تصمیمات احساسی دوام زیادی نخواهند داشت و راه‌حل مناسبی برای رفع مشکل اصلی نیستند. عده‌ی زیادی از افرادی که از روی عصبانیت اقدام به طلاق می‌کنند، عصبانیت‌شان حتی پس از جدایی نیز رفع نمی‌شود.

«خانمی را به خاطر دارم که وقتی به من مراجعه کرد، پنج سال از طلاقش می‌گذشت و هنوز از پیامدهای این اقدام رنج می‌بُرد. مشکلش این بود که هنوز نسبت به همسر سابقش احساس خشم می‌کرد. به او گفتم: «به نظر می‌رسه هنوز خودت رو یه آدم متأهل می‌بینی.» اما او اصرار داشت به‌خاطر تنفری که حس می‌کند، اصلا چنین چیزی امکان‌پذیر نیست. طی جلسات مشاوره، متوجه شدم تنفر این خانم در واقع نشان‌دهنده‌ی علاقه‌ی زیادی بود که هنوز نسبت به همسر سابقش احساس می‌کرد، اما به این احساس علاقه برچسب تنفر زده بود. برایش روشن کردم که فقط یک شخص متأهل می‌تواند چنین عشق و علاقه‌ای را تجربه کند و دقیقا از همان زمان بود که سعی کرد وابستگی عاطفی خود به همسرش را قطع کند و با ادامه‌ی جلسات مشاوره، به‌تدریج بپذیرد که واقعا طلاق گرفته است.»

از نشانه‌های تصمیم منطقی و غیرواکنشی این است که با اذعان و احترام به اهداف، شخصیت و حقوق همسرتان به این نتیجه برسید که حاضر به ادامه‌ی زندگی مشترک‌تان نیستید. همان‌طور که گفته شد، از جمله لازمه‌های طلاق این است که وابستگی‌های عاطفی خود را به طرف مقابل، به حداقل برسانید وگرنه در طول فرایند طلاق به فرازونشیب‌های احساسی شدیدی نظیر خشم، بدگمانی و احساس خسارت، دچار خواهید شد.

5. نیت‌تان از اقدام به طلاق چیست؟

هر نیتی به‌جز خاتمه دادن به رابطه، نشان‌دهنده‌ی عدم آمادگی کافی جهت اقدام به طلاق است. چنانچه با این امید قدم در مسیر طلاق گذاشته‌اید که همسرتان در طول این فرایند به خودش بیاید و در رفتارش تغییر رویه بدهد، سخت در اشتباه هستید و دلیل‌تان برای اقدام به طلاق، موجه نیست. فراموش نکنید که طلاق نه قلب و ذهن طرف مقابل را تغییر می‌دهد و نه قادر به جبران خطاهای گذشته‌ی اوست. تنها کارکرد طلاق، خاتمه‌ی ازدواج‌ است و به طرفین فرصت می‌دهد تا زندگی جدیدی برای خود تشکیل بدهند.

6. آیا کشمکش‌های درونی خود را درمورد طلاق حل کرده‌اید؟

هرکسی که تصمیم به طلاق می‌گیرد، در درون خود به ستیز و کشمکشی آزاردهنده دچار می‌شود. بعضی افراد علی‌رغم اینکه با خاطرجمعی خواستار جدایی و پایان یک رابطه هستند، هم‌زمان از احساس گناه رنج می‌برند. بعضی‌ دیگر احساس خیانت می‌کنند و هم‌زمان به این مسئله نیز اذعان دارند که اتمام این رابطه به نفع زندگی‌شان خواهد بود. بنابراین، آمادگی برای طلاق مستلزم شناخت کشمکش‌هایی است که انتظار می‌رود تحت تأثیر این تصمیم در بخش‌هایی از وجود فرد شعله‌ور شوند و یک ستیز درونی را رقم بزنند.

«آقایی را به خاطر دارم که نمی‌توانست درمورد طلاق یا ادامه‌ی زندگی مشترکش تصمیم بگیرد. سردرگم بود و می‌گفت که مدت‌هاست با خودش درمورد طلاق کلنجار می‌رود. نه می‌توانست با ادامه‌ی این رابطه کنار بیاید و نه با طلاق. همسرش به او زخم زبان می‌زد و می‌گفت بی‌عُرضه است که نمی‌تواند تصمیم بگیرد. از او خواستم درمورد بخشی از وجودش که خواستار جدایی بود، صحبت کند و تأکید کردم که حاشیه نرود. با ذکر این ادعا شروع کرد که هیچ علاقه‌ای به همسرش احساس نمی‌کند، اما همین که یکی دو دقیقه گذشت، به بیان افکاری مانند «البته، مادر خیلی خوب و قابل اطمینانیه» گریز زد. هروقت که از مسیر سؤال اصلی خارج می‌شد، مجبور بودم یادآوری کنم که فقط می‌خواهم درمورد بخشی از ندای درونش که او را به طلاق فرامی‌خواند، بشنوم و وقتی سعی کرد به این سؤالم واضح‌تر و واضح‌تر جواب بدهد، متوجه شدم که ناگهان عرق کرد و حالش دگرگون شد. علت را جویا شدم و در جوابم گفت که احساس گناه می‌کند. پرسیدم چرا و با این جواب مواجه شدم: «به خودم قول داده بودم که هیچ‌وقت مثل پدرم که مادرم رو وِل کرد، زنم رو ترک نکنم.» بعد از اینکه مرد به تضاد این قول با خواسته‌‌ی فعلی خود پی برد، توانست از سردرگمی دربیاید. طی جلسات مشاوره، کمکش کردم که این تضاد را در درون خود حل کند و پس از آن بود که درنهایت با ذهنی آسوده درمورد این انتخاب تصمیم گرفت و سه ماه بعد، فرایند طلاق را به اتفاق همسرش آغاز کرد.»

کشمکش‌های درونیکشمکش‌های درونی

 

7. آیا می‌توانید با پیامدهای ناخوشایند طلاق مواجه شوید؟

طلاق موجب تغییر و اندوه می‌شود، زیرا رابطه‌ای را که با هزاران امید و آرزو تشکیل شده بود، خاتمه می‌دهد. احساس خسارت، ناامیدی، تنهایی، شکست، طرد شدن و احساس عدم کفایت از جمله پیامدهایی هستند که ممکن است در مسیر پُرآسیب طلاق بر روح و روان فرد غلبه کنند. برای اینکه خودتان را جهت مواجهه‌ی سالم با فرازونشیب‌های فرایند طلاق مهیا کنید، باید از حلقه‌ی خانواده و دوستانی پشتیبان و یاری‌گر برخوردار باشید، تا هر زمان که لازم شد، از لحاظ عاطفی و عملی کمک‌تان کنند.

یکی از سخت‌ترین پیامدهای طلاق این است که فرد باید با درد و اندوه اطرافیانش نیز مواجه شود. زندگی فرزندان، اعضای خانواده یا حتی دوستان نیز درنتیجه‌ی تصمیم‌ فرد به طلاق تحت تأثیر قرار خواهد گرفت. چنانچه خود شما تصمیم به طلاق گرفته‌اید، بدانید که باید تصمیم‌تان را در شرایطی که افراد دیگری نیز از این تصمیم متأثر خواهند شد، پیش ببرید. حتی اگر خودتان تصمیم‌گیرنده نیستید و این همسرتان است که تصمیم به طلاق دارد، باز هم باید جهت پذیرش پیامدهای ازدواج نافرجام خود آماده شوید. برای اینکه بدانید تا چه حد برای انجام فرایند طلاق آمادگی دارید، از خودتان بپرسید که آیا برای مواجهه با تغییرات زیر به‌اندازه‌ی کافی مهیا هستید یا خیر:

  • آیا حاضرید تغییر وضعیت مالی یا تغییراتی را که به موجب طلاق در سبک زندگی‌تان ایجاد خواهند شد، بپذیرید؟
  • آیا آمادگی دارید که با ناراحتی و خشم فرزندان‌تان مواجه شوید؟
  • آیا می‌دانید که ممکن است گاهی به احساساتی چون ناامنی و ترس دچار شوید؟
  • آیا می‌توانید همسرتان را از دل و فکر خود بیرون کنید؟

«خانمی را به خاطر دارم که از دست شوهرش که به قول خودش شخصیتی تک‌بعدی و منفعل داشت، خسته شده بود و طوری حرف می‌زد که انگار شدیدا مایل است به ازدواج بیست ساله‌ی خود با این مرد پایان بدهد. هربار که قرار می‌شد این تصمیم را با همسرش در میان بگذارد، به‌طریقی از ابراز این تصمیم طفره می‌رفت. برای اینکه تکلیفش را با خودش روشن کند، از او خواستم که فهرستی از پیامدهای احتمالی اقدام به طلاق تنظیم کند. با این ترفند بود که متوجه شد تنها مسئله‌ای که هرگز نمی‌تواند بپذیرد این است که فرزندانش به‌خاطر ترک پدرشان از او متنفر شوند. به‌عبارتی، به‌هیچ‌وجه قادر به پذیرش چنین پیامدی نبود و همین شد که گفت اصلا مهم نیست چقدر از همسرش خسته شده است. وقتی با خودش اتمام حجت کرد که تجربه‌ی نفرت فرزندانش از قدرت تحمل او خارج است، تازه توانست به راه‌حل‌های دیگری به‌جز طلاق فکر کند. این خانم بعد از مدتی تصمیم گرفت برای اینکه از این احساس کسالت و بی‌حوصلگی که در زندگی مشترکش حس می‌کرد، خلاص شود، مستقل‌تر باشد و روحیه‌ی خود را ضمن مسافرت و گشت‌وگذار با پرداختن به علایق و دلبستگی‌هایش حفظ کند.»

8. آیا می‌توانید زندگی خود را به‌نحوی مسئولانه و معقول مدیریت کنید؟

چه خودتان تصمیم‌گیرنده‌ی طلاق باشید و چه همسرتان، در هر صورت در این قضیه که ازدواج‌تان در آستانه‌ی فروپاشی است، هیچ تفاوتی ایجاد نمی‌شود. در واقع، نحوه‌ی رویارویی افراد با این قضیه، نوع طلاق و آینده‌شان را رقم می‌زند. بعضی‌ها خودشان را درمانده تصور می‌کنند و از درِ خشونت و انتقام‌جویی وارد می‌شوند و بعضی دیگر با درک و احترام متقابل درمورد آینده‌ی خود با طرف مقابل به گفت‌وگو می‌نشینند. پس این رویکرد خود شماست که نوع طلاق‌تان را مشخص می‌کند.

در توافقاتی که پیشِ‌رو دارید، باید درمورد انتخاب‌های زیر تصمیم بگیرید:

  • یا باید فقط در فکر حقوق خودتان باشد، یا به حقوق همسرتان نیز احترام بگذارید؛
  • یا باید فقط به‌دنبال منافع خودتان باشید، یا به منافع دیگران نیز اهمیت بدهید؛
  • یا باید از پرداخت حق و حقوق همسرتان دریغ کنید و درگیر رفت‌وآمدهای مکرر در دادگاه خانواده شوید، یا همه‌ی آنچه را که قانونا حق اوست، بی‌دردسر و تمام‌وکمال به او بپردازید؛
  • یا باید فقط در پی آسایش خودتان باشید، یا در توافق‌هایتان به تأمین آسایش دیگران نیز توجه کنید.

خلاصه اینکه شواهد نشان می‌دهد زوج‌هایی که خودشان را پیش از اقدام به طلاق برای ورود به این فرایند پرماجرا آماده می‌کنند، شانس بیشتری برای طلاق توافقی خواهند داشت. چنانچه با آمادگی در این مسیر قدم بردارید، می‌توانید با یکدیگر به توافقات پایدارتری برسید و راحت‌تر مشکلات‌تان را حل کنید. این آمادگی موجب می‌شود که زوج‌های صاحب فرزند، بهتر بتوانند درمورد تربیت فرزندشان تصمیم بگیرند و در مجموع، حقوق یکدیگر را محترم بشمارند.

برگرفته از: mediate.com


کودکم بازیگوش است یا بیش فعال؟!

پیش فعالی

 

در حالت عادی ممکن است کودکان تکلیف مدرسه شان را فراموش کنند، در کلاس به خیال پردازی بپردازند، بدون فکر کاری را انجام دهند و یا سر میز شام بی تابی و بی قراری کنند. اما بی توجهی، ویری بودن و فعالیت بیش از اندازه، امری طبیعی نیست بلکه از نشان های اختلال بیش فعالی کمبود توجه در نظر گرفته می شود که می تواند توانایی کودکان را در یادگیری و تعامل با دیگران تحت تاثیر قرار دهد.

اولین گامی که باید برای مقابله با این مشکل برداشت شناسایی نشانه ها و علائم این اختلال است. اختلال بیش فعالی کمبود توجه، اختلالی است که در اوایل دوران کودکی ظاهر می گردد. این اختلال باعث می شود که فرد در مهارکردن واکنش های خودجوش دچار مشکل شود. این واکنش ها می تواند از حرکت تا سخن گفتن و توجه متفاوت باشد. علائم و نشانه های این اختلال معمولا قبل از هفت سالگی ظاهر می شود.
 
با وجود این، تشخیص میان رفتار یک کودک مبتلا به اختلال بیش فعالی و رفتار یک کودک بدون اختلال تا حدودی مشکل است. این را باید گفت که اگر تنها در بعضی از موقعیت ها تعداد کمی از این نشانه ها و علائم را در کودک خود یافتید احتمال وجود چنین اختلالی در کودک کمتر است اما اگر در تمام موقعیت ها (در خانه، مدرسه و هنگام بازی) علائم و نشانه های بی شماری از این اختلال را در کودک خود یافتید باید توجه و دقت بیشتری را برای کودک به خرج دهید.

اغراق های مربوط به بیماری کودکان بیش فعال
غلط:  همه کودکان بیش فعال، فعالیت بیش از اندازه دارند.
 
درست: برخی از این کودکان بیش از اندازه جنب و جوش دارند و برخی دیگر این طور نیستند.

غلط: این کودکان هرگز قادر به تمرکز نیستند.

درست: کودکان مبتلا به بیش فعالی قادرند روی فعالیت هایی که برای شان لذت بخش است تمرکز کنند.

غلط: این کودکان اگر بخواهند می توانند رفتار بهتری داشته باشند.

درست: آنها می توانند کارهای شان را به بهترین نحو انجام دهند اما نمی توانند آرام یک جا بنشینند.

غلط: بیش فعالی کودکان با افزایش سن آنها بهبود خواهدیافت.

درست: این عارضه ممکن است تا بزرگسالی نیز ادامه پیدا کند بنابراین نیازمند درمان هرچه سریع تر است.

غلط: دارودرمانی بهترین روش درمان برای کودکان بیش فعال است.
 
درست: دارودرمانی کافی نبوده و آموزش، رفتار درمانی، حمایت در خانه و مدرسه، ورزش و تغذیه درمانی نیز لازم است.

سه ویژگی اساسی این اختلال!
بی توجهی، بیش فعالی و ویری بودن، سه ویژگی اساسی اختلال بیش فعالی کمبود توجه است. علائم و نشانه هایی که کودک مبتلا به این اختلال نشان می دهد بستگی به این امر دارد که کدام یک از این سه ویژگی غالب است. با توجه به این می توان گفت یک کودک می تواند بی توجه باشد اما بیش فعال و ویری نباشد، بیش فعال و ویری باشد اما بی توجه نباشد و یا بی توجه، بیش فعال و ویری باشد (حالت سوم مرسوم ترین اختلال بیش فعالی کمبود توجه است).

کودک بی توجه

بی توجهی
کودکانی که دارای علائم بی توجهی هستند اغلب نادیده گرفته می شوند زیرا موجب آشوب و اختلال نمی شوند. این عدم توجه در کودکان مبتلا به این اختلال بدان معنا نیست که این کودکان اصلا نمی توانند توجه و تمرکز کنند.

از نشانه ها و علائم بی توجهی در کودکان مبتلا به این اختلال می توان به موارد زیر اشاره کرد: به جزییات توجه نمی کنند، اشتباهات نسنجیده ای مرتکب می شوند، در تمرکز کردن دچار مشکل هستند و به آسانی حواس شان پرت می شود، وقتی با آنها صحبت می کنید در ظاهر به حرف تان گوش نمی دهند، در یادآوری چیزها و پیروی از دستورها دچار مشکل هستند، در سازماندهی و برنامه ریزی و خاتمه دادن پروژه ها دچار مشکل هستند، قبل از آنکه وظیفه خود را تمام کنند خسته می شوند و غالبا کتاب، تکلیف مدرسه، اسباب بازی و دیگر وسایل خود را گم می کنند.

بیش فعالی
در حالی که اکثر کودکان به طور طبیعی فعال هستند، اما کودکانی که دارای علائم بیش فعالی این اختلال می باشند همواره در حال حرکت هستند. این کودکان سعی می کنند در یک زمان چندین کار را انجام دهند و از یک فعالیت به فعالیتی دیگر می پرند.

حتی اگر آنها را مجبور کنید که بی حرکت در جایی بنشینند باز پای خود را تکان می دهند و با انگشتان خود صدا در می آورند. این کودکان اگر در موقعیت هایی باشند که باید آرام و ساکت بنشینند آن محیط را ترک می کنند، همواره به این ور و آن ور می روند و اغلب می دوند و از همه جا بالا می روند، پرحرفی می کنند، نمی توانند آرام بازی کنند، همواره در حرکت هستند گویا اینکه موتوری به آنها وصل است، ممکن است اخلاق تندی داشته باشند و یا کم حوصله باشند.

ویری بودن
ویری بودن کودکان مبتلا به این اختلال می تواند موجب مشکلاتی در خویشتن داری کودک شود. غالبا صحبت های افراد را قطع می کنند و در کلاس سوالات نامربوطی می پرسند.

به طور کلی این کودکان بدون فکر کاری را انجام می دهند، پیش از آنکه معلم از آنها بخواهد و یا پیش از آنکه سوال تمام شود جواب سوال را می دهند، نمی توانند منتظر نوبت شان در مسابقه و یا صف بمانند، چیزهای اشتباهی را در زمان های اشتباه می گویند و اغلب صحبت دیگران را قطع می کنند.

وظایف والدین در برابر کوک بیش فعال
با یک پزشک ملاقات کنید. به عنوان والدین می توانید تست های تشخیص بیش فعالی را هرچه زودتر انجام دهید. این کار به تشخیص به موقع این عارضه کمک می کند.

با مسئولان مدرسه فرزند خود صحبت کنید. می توانید با مسئولان مدرسه به طور غیرمستقیم در رابطه با رفتار فرزند خود صحبت کنید.

تصویر درستی از رفتار فرزند خود بدهید. هنگامی که از شما سوالی پرسیده می شود حقیقت را بگویید زیرا تشخیص براساس صحبت های شماست.

کمی عجله کنید. شما مدافع فرزند خود هستید و این خصوصیت ممکن است تشخیص بیماری فرزندتان را به تاخیر بیاندازد. بنابراین مشورت با پزشک به معنی بیمار دانستن فرزند نیست بلکه با این کار به کودک خود کمک کرده اید.

از نظر متخصصین کمک بگیرید. چنانچه هرگونه شکی به رفتار فرزند خودداشتند از مشاوره با پزشک دریغ نکنید.


خود شناسی مراحل و منظور از خودشناسی چیست؟

خودشناسی

خودشناسی از جمله مفاهیمی است که برای تمامی انسان‌ها در مراحل مختلف رشدی مطرح می‌شود. اغلب افراد گمان می‌کنند به صورت کامل خود را می‌شناسند. اما زمانی که از آن‌ها درباره اهداف، ارزش‌های زندگی‌شان و دیگر مسائل پرسیده می‌شود، به خود نیز نمی‌توانند پاسخی مناسب دهند. باورها، علایق، احساسات، نیازها و بسیاری از چیزهای دیگر در طول زندگی تغییر می‌کند. اما آیا این تغییرات همیشه باعث شادکامی و رشد افراد می‌شوند؟ چگونه می‌توانیم مسیر زندگی خود را به سمت ترقی و پیشرفت و رسیدن به خوشحالی پیش ببرم؟ در این مقاله درباره خودشناسی، مزایا و معایب خودشناسی صحبت خواهیم کرد. پیشنهاد می‌کنیم مقاله خودآگاهی را نیز مطالعه کنید.

تعریف خودشناسی

خودشناسی یعنی تلاش انسان برای یافتن بهترین مسیر زندگی، تلاشی که عوامل ارثی و محیطی در آن تأثیرگذار هستند. همه افراد به دنبال رسیدن به  سعادت و کمال هستند، اما خودشناسی به افراد کمک می‌کند تا جست و جو را به شکلی سنجیده و آگاهانه دنبال کنند. شناخت خود یعنی شناختن قدرت‌ها و ضعف‌ها، علایق و ترس‌ها، خواسته‌ها و آرزوها که در نهایت به شناخت هدف در زندگی منجر می‌شود. از طرفی خودشناسی به ما کمک می‌کند تمام الگوهای فکری مخرب و عادت‌های ناسالم خود را بشناسیم و آن‌ها را اصلاح کنیم. با تقویت این مهارت، می‌توانید در زندگی تصمیمات بهتری بگیرید و درموقعیت‌های گوناگون، واکنش‌های رفتاری عاقلانه‌تری نشان دهید. مطالعه کتاب‌های خودشناسی به شما کمک می‌کنند تا اطلاعات خود را در این زمینه افزایش دهید و عمیق‌تر در مورد خود بیندیشید. پیشنهاد می‌کنیم مقاله کتاب های خودشناسی را مطالعه کنید.

خودشناسی اساس زندگی

با خودشناسی می‌توانیم سلامت زندگی فردی و اجتماعی خود را ارتقا بدهیم. زمانی که متوجه شویم رفتارها و عواطف ما تا چه حدی به باور‌های ما وابسته است، خودشناسی اهمیت می‌یابد. در واقع احساس ما نسبت به دنیا و آدم‌ها براساس نگرش و باور خاص ماست. به عنوان مثال از دروغ گفتن دیگران دلخور می‌شویم به این دلیل که طبق قضاوت ما کار ناپسندی است. با استفاده از خودشناسی می‌توانید رفتارهای ناپسند خود را تغییر دهید. برای کسب اطلاعات در زمینه تغییر رفتار کلیک کنید.

جالب اینجاست که ما درباره خودمان هم براساس این ارزش‌ها قضاوت می‌کنیم و نسبت به خود احساس غرور و رضایت یا برعکس احساس سرافکندگی یا سرزنش می‌کنیم. روشن است که احساسات ما نقش بزرگی در سلامت روان و روحی ما بازی می‌کند. طرز فکر انسان، مهم‌ترین عامل ارادی تعیین کننده در سرنوشت اوست. برای کسب اطلاعات در زمینه سلامت روان کلیک کنید.

انسان خودشناس، فردی آگاه است که خود را از بند تعصبات و تحمیل‌های محیطی آزاد می‌کند و مسیری آگاهانه را برای زندگی خود انتخاب می‌کند. بی شک چنین انسانی در سطح اجتماع نیز با روشن بینی و شناخت صحیح از رفتار‌های خویش به انتخاب‌هایی خردمندانه و دوراندیشانه دست می‌زند.

قدم هایی به سمت خودشناسی

چند عامل کلیدی برای رسیدن به خود شناسی وجود دارد که در ادامه آن‌ها را توضیح خواهیم داد.

1. علایق خود را بشناسید

سعی کنید به احساسات، سرگرمی‌ها و هر چیزی که توجه شما را به خودش جلب می‌کند توجه داشته باشید. مردم ترجیح می‌دهند در حوزه ای بیش‌تر فعالیت کنند که به آن علاقه بیش‌تری دارند. هر چه شما از علایق خود بیش‌تر آگاهی داشته باشید بهتر می‌توانید مسیر زندگی خود را مشخص کنید و به موفقیت‌های شغلی و تحصیلی دست یابید.

2. ارزش‌هایتان را مشخص کنید

مشخص کردن ارزش‌ها می‌تواند راهنمای ما در تصمیم گیری و ایجاد انگیزه برای حرکت در مسیر اهداف باشد. داشتن ارزش‌ها باعث می‌شود گام‌های درست تری در زندگی خود برداریم. همچنین به ما کمک می‌کند تا بتوانیم سختی‌های موجود در راه رسیدن به خواسته‌های خود را تحمل کنیم و با قدرت و انگیزه بیش تری به سوی اهداف خود در زندگی حرکت کنیم.

3. شناسایی ویژگی‌های شخصیتی

وقتی با خصوصیات فردی خود آشنا باشید حرکت شما به سمت شکوفایی بیشتر استعدادها و توانایی هایتان تسهیل می‌یابد. اگر شخصیت خود را بشناسید، می‌توانید به راحتی نقاط قوت خود را بهبود ببخشید و نقاط ضعف خود را مدیریت کنید. با درک نقاط قوت و استعدادهای خود می‌توانید به موفقیت‌های بیشتری دست یابید هیچ‌کس کامل و بی‌نقص نیست. همه‌ ما به خوبی از دیگران انتقاد می‌کنیم، اما نقص‌های خود را نمی‌بینیم. خودشناسی به ما کمک می‌کند تا عیب‌های خود را ببینیم و اشتباهات خود را بپذیریم.

4. تعیین اهداف برای رسیدن به خودشناسی

تعیین اهداف به صورت درست، اصولی و واقع بینانه از اهمیت زیادی برخوردار است. هدف گذاری‌ها و رویاهای اشتباه، عزت نفس ما را خدشه دار می‌کند. خودشناسی به افراد کمک می‌کند که اهداف خود را بر پایه باور‌های درست و شناختی که از نقاط قوت و ضعف خود دارند تعیین کنند.

5. سبک زندگی

از شرایط و سبک زندگی خود آگاه باشید. به اثراتی که بر روی شما ایجاد می‌کنند توجه داشته باشید. به عنوان مثال توجه کنید در چه ساعاتی از شبانه روز انرژی و بازدهی بیش تری دارید. شناسایی این عوامل و نحوه تاثیر گذاری آن، می‌تواند شما را در رسیدن به هدف هایتان هدایت کند.

مزیت های خودشناسی

1. رسیدن به شادکامی

خودشناسی به شما برای حرکت به سوی تحقق آرزوهایتان کمک می‌کند. در واقع هر چه بیشتر خود را بشناسید تصویر روشن تری از آرزوهای خود خواهید داشت. و با آگاهی ببیش تری در این مسیر حرکت خواهید کرد. از طرفی وقتی رفتار شما با احساسات، ارزش‌ها و باورهای شما تطابق داشته باشند، با تضاد و چالش کمتری مواجه خواهید شد. پس آرامش و شادی بیشتری را در زندگی تجربه خواهید کرد. پیشنهاد می‌کنیم مقاله آرامش را بخوانید.

2. تصمیم گیری بهتر

وقتی خودتان را بهتر بشناسید چهارچوب‌هایی برای زندگی خود مشخص می‌کنید و مطابق با آن اصول عمل می‌کنید که به شما در تصمیم گیری مناسب و حل مشکلات زندگی کمک می‌کند.

3. افزایش خودکنترلی

خودشناسی باعث می‌شود که نقاط ضعف و قوت خود را بهتر بشناسید. پس سعی می‌کنید نقاط ضعف خود را کاهش دهید و نقاط قوت خود را تقویت کنید. به گونه ای که بتوانید بر عادت‌های بد خود غلبه کرده و با آگاهی در جهت رفع محدودیت‌ها و مشکلات خود قدم بردارید.

4. مقاومت در برابر فشارهای اجتماعی

هم? ما، در خانواده و تحت شرایط محیطی به خصوصی متولد می‌شویم و رشد می‌کنیم. در واقع انسان در هر کجا که رشد کرده باشد تحت تأثیر مجموعه ای از آموزش‌های آن محیط بخصوص است. که بر تفکر و رفتار ما تاثیر می‌گذارد و آن را شکل می‌دهد. خیلی اوقات تصمیم‌هایی می‌گیریم که ناخودآگاه تحت تاثیر محیطی که در آن رشد کرده ایم است. خودشناسی فرایندی ست که به هر انسانی که خواهان دست یافتن به انتخاب آگاهانه است کمک می‌کند. هنگامی که شما ارزش‌ها و اولویت‌های خود را در زندگی مشخص کنید برای انجام کاری که تمایلی برای پذیرش آن ندارید کمتر تحت تاثیر فشار‌های اجتماعی قرار می‌گیرید.

خود شناسی در ازدواج نیز اهمیت زیادی دارد، بسیاری از افراد نمی توانند خودشان به چنین آگاهی برسند، به همین دلیل مشاوره ازدواج همیشه توصیه می شود.

تمرین‌های خودشناسی برای رسیدن به موفقیت

1. نه گفتن به خود را تمرین کنید

برای اینکه بتوانید به موفقیت‌های بزرگ و دستاورهای پایدار برسید لازم است که به برخی از لذت‌ها و خوشی‌های زودگذر نه بگویید. نه گفتن به خود یک مهارت است و مانند بسیار از مهارت‌های دیگر با تمرین کردن تقویت می‌شود. هرچه بیشتر در برابر امور کوچک به خود نه بگویید، قوی‌تر شده و در مقابل وسوسه‌های بزرگ مقاومت بیشتری نشان می‌دهید.

تماشای فیلم، رسانه‌های اجتماعی و فعالیت‌های مجازی از کارهای بسیار لذت بخشی است که روزانه وقت بسیار زیادی از افراد می‌گیرد و اجازه نمی‌دهند که افراد به کارهای دیگر خود بپردازند. البته استفاده از این امکانات اشتباه نیست اما لازم است که زمان پرداختن به آن‌ها را کمی محدود کنید تا وقت بیشتری برای کارهای مهم خود داشته باشید.

2. از واکنش‌های ناخودآگاه بپرهیزید

تقویت خودشناسی باعث می‌شود که افراد در موقعیت‌های مختلف واکنش‌های عاقلانه ای از خود نشان دهند. افرادی که به خودشناسی نرسیده‌اند در شرایط بحرانی واکنش‌های عجولانه ای می‌دهند که منجر به بدتر شدن شرایط می‌شود. در شرایط استرس زا که خشمگین هستید یا احساس سرخوردگی می‌کنید، یک نفس عمیق بکشید تا آرام شوید. در این صورت می‌توانید شرایط را ارزیابی کنید و مناسب‌ترین برخورد را داشته باشید.

3. عیب و نقص‌های خود را بشناسید

همه‌ی انسان‌ها عیب‌هایی دارند و هیچ کس کامل نیست. اینکه افراد عیب‌های خود را بدانند ولی مسئولیت آن‌ها را قبول نکنند هیچ فایده ای نخواهد داشت. اکثر مردم به دیگران انتقاد می‌کنند اما از عیب‌های خود چشم پوشی می‌کنند. مهارت خودشناسی کمک می‌کند که افراد عیب‌های خود را بپذیرند. با پذیرش عیب‌ها می‌توانید در جهت بهبود آن‌ها تلاش کنید.

4. توجه به حرف‌های خود

افکاری که به ذهن انسان وارد می‌شود همواره مثبت نیست. بسیاری از این افکار منفی هستند و به راحتی می‌توانند زمینه افسردگی و استرس را در انسان ایجاد کنند. واکنش‌هایی که نسبت به پیروزی، شکست و سایر اتفاقات زندگی تان می‌دهید بر ذهن شما تاثیر می‌گذارد. سعی کنید که نسبت به خود مهربان‌تر باشید. اشتباهات را ببخشید و برای پیروزی‌ها به خود جایزه دهید.

5. درک زبان بدن برای رسیدن به خودشناسی

زبان بدن بر افکار و حال روحی شما تاثیر زیادی می‌گذارد. برای درک بهتر حرکات بدنی می‌توانید از خود فیلم بگیرید و خود را تماشا کنید. افرادی که خمیده راه می‌روند و آهسته و نامفهوم صحبت می‌کنند، سطح کورتیزول در بدن شان افزایش می‌یابد و اعتماد به نفس آن‌ها کاهش می‌یابد. در مقابل کسانی که با صدای بلند حرف می‌زنند و راست می‌ایستند اعتماد به نفس بیشتری دارند. این رفتارها باعث افزایش ترشح هورمون تستسترون در بدن شده و به بهبود کارایی فرد کمک می‌کند.

سخنرانی‌های افراد بزرگ را ببینید و به زبان بدن و نحوه برخورد آن‌ها توجه کرده و از این طریق مهارت‌های خود را تقویت کنید.

6. به عقاید متفاوت توجه کنید

به عقاید و نظرات دیگران گوش دهید و در مورد آن‌ها فکر کنید. این کار به شما کمک می‌کند که باورهای خود را بررسی کنید. البته منظور این نیست که باورهای شما اشتباه و باورهای دیگران درست و منطقی است. تبادل نظر و فکر کردن به عقاید دیگران ذهن شما را باز می‌کند. به این صورت می‎‌توانید تصمیم بگیرید که کدام باور درست و کدام باور غلط است.

7. پیشنهاد‌ها و انتقادهای سازنده

هر کسی ممکن است باورهای اشتباه داشته باشد. برای برطرف کردن این اشتباهات بهتر است که دیدگاه تک بعدی خود را کنار بگذارید و از نظرات اطرافیان استفاده کنید. البته بهتر است که برای این کار به سراغ افراد صاحب نظر بروید. مربیان و اساتید کسانی هستند که شما را درک کرده و می‌توانند در این زمینه کمک کنند.

8. مراقبه و مدیتیشن را فراموش نکنید

مدیتیشن یک تمرین بسیار مهم و تاثیرگذار برای رسیدن به خودشناسی است. در هنگام مدیتیشن بر شیوه تنفس خود متمرکز می‌شوید و به این صورت افکار منفی از شما دور می‌شود. برای افراد مبتدی، یک جلسه ده دقیقه ای کافی است. در یک مکان ساکت بنشینید. از بینی نفس بکشید و از دهان خارج کنید.‌ تعداد نفس‌های خود را بشمارید و بر روی آن تمرکز کنید. برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد مدیتیشن کلیک کنید.

خودشناسی

عدم خودشناسی

افرادی که مهارت خودشناسی را در خود تقویت نمی‌کنند، در موقعیت‌های گوناگون نمی‌توانند رفتار عاقلانه‌ای داشته باشند. آن‌ها به سرعت عصبانی می‌شوند و واکنش‌هایی بر اساس هیجان از خود نشان می‌دهند. در صورتی که فردی که با خودشناسی و آگاهی عمل می‌کند شرایط را ارزیابی می‌کند تا بهترین واکنش را نشان دهد.

سخن آخر

خودشناسی محدود به جامعه، ملیت یا آیین خاصی نیست. اگرچه جامعه تاثیر زیادی در شیوه نگرش و احساس فرد دارد ولی یکی از چالش‌های مهم انسان در هر کجای دنیا، تعیین مسیری شفاف برای زندگی  به دور از هر تعصبی است. تا بتواند بر پایه آگاهی، شناخت و برنامه ریزی سرنوشت خود را تعیین کند. برای رسیدن به خودشناسی و کشف استعدادها و علاقه‌مندی‌های خود می‌توانید از مشاوره روانشناسی کمک بگیرید.

خودشناسی یک فرآیند سیستماتیک است که به شیوه‌ای روشن و با هدفی مشخص صورت می‌گیرد. به عبارت دیگر، خودشناسی بستری ضروری برای خودشکوفایی است. بدون خودشناسی، تلاش‌های انسان بی هدف خواهد بود. ولی هر کس با شناخت خویش و نیازها و قابلیت‌های خود می‌تواند در مسیری روشن گام بردارد. آزمون‌های روانشناسی و روانکاوی به افراد کمک می‌کند تا خود را بهتر بشناسند. هر روانشناسی با استفاده از روش‌های خاص خود به افراد کمک می‌کند تا در مسیر رشد قدم بردارد. برای کسب اطلاعات در زمینه روانکاوی کلیک کنید.