افسردگی چیست؟(قسمت یک)

افسردگی

برای بسیاری از ما پیش آمده است که به دلایل متعددی، چند روز یا حتی چند هفته ناراحت، غمگین و یا ناامید باشیم. اما آیا می توانیم بگوییم مبتلا به افسردگی شده ایم؟ اگر جواب خیر باشد پس چه زمانی می گوییم فردی مبتلا به اختلال افسردگی شده است؟ در این مقاله قصد داریم تا به همین موضوع بپردازیم.

گوییم فردی مبتلا به اختلال افسردگی شده است؟ در این مقاله قصد داریم تا به همین موضوع بپردازیم.

افسردگی

افسردگی، حالت غمگینی است که فرد در آن احساس می کند زندگی و چالش های آن طاقت فرسا است. هر انسانی در زندگی خود ممکن است در روزهایی احساس گرفتگی و ناراحتی داشته باشد اما معمولا این احساسات زود گذر هستند و بعد گذشت زمان فراموش می شود. اما افراد مبتلا به افسردگی این احساسات را تا جایی شدید تجربه می کند که در زندگی روزمره ی او اخلال ایجاد می کند، فعالیت های معمولی او را تحت تاثیر قرار می دهد و تا حدی پیش می رود که باعث رنج و زحمت فرد و کسانی می شود که با او در ارتباط هستند. افسردگی از دسته اختلالاتی است که هر فردی ممکن است در طول عمر خود آن را تجربه کند. شیوع این اختلال به میزانی بالاست که تحقیقات نشان داده است که 5/9 درصد افراد آمریکایی که چیزی در حدود 8/18 میلیون نفر است، در طول عمر خود به افسردگی مبتلا شده اند. این بیماری می تواند سلامت جسمانی، روانی و رفتاری انسان ها را تحت الشعاع قرار دهد و نشانه های متعددی دارد که از جمله ی آنها می توان به موارد زیر اشاره کرد:

·         غم و اندوه،

·        دشواری در تمرکز، 

·        احساس بی ارزشی، گناه و شکست

·        عدم توانایی در اندیشیدن،

·        بی خوابی

همچنین دانستن این موضوع که ممکن است شکایت مردان و زنان در افسردگی متفاوت باشد مهم است. به عبارتی دیگر، مردان مبتلا به این اختلال ممکن است از تحریک‌پذیری، خستگی، فقدان علاقه و اختلال در خواب شکایت کنند، درحالی که زنان بیشتر از احساساتی مانند بی ارزشی، احساس گناه و ناراحتی شکایت می‌کنند.

DSM-5 در مورد افسردگی چه می گوید؟

DSM-5،  کتابی است که به آن راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی گفته می شود. به طورکل DSM-5، اختلالات روانی را طبقه بندی می کند و برای هر اختلالی ملاک های تشخیصی خاصی را تعیین می‌کند. در آخرین ویرایش این کتاب، اختلال افسردگی طبقه ی خود را دارد و شامل چندین نوع اختلال افسردگی می شود که شامل موارد زیر است:

1.     اختلال بی نظمی خلقی اخلالگر

2.     اختلال افسردگی اساسی

3.     اختلال افسردگی مداوم با سندرم افسرده خویی

4.     اختلال ملال پیش از قاعدگی

5.     اختلال افسردگی ناشی از مواد/دارو

6.     اختلال افسردگی ناشی از عارضه جسمانی

7.     اختلال افسردگی مشخص دیگر

8.     اختلال افسردگی نامشخص 

چرا فردی به افسردگی مبتلا می شود؟

برای ابتلا به افسردگی نمی توان تنها یک دلیل انتخاب کرد. در اغلب موارد چند دلیل باعث به مبتلا شدن فردی به اختلال افسردگی می شود. در ادامه سعی داریم تا به برخی از مهم ترین دلایل ابتلا به اختلال افسردگی بپردازیم:

·        وراثت

·        تغییرات هورمونی

·        تغذیه ی نادرست

·        محیط آشفته خانواده مانند تجربه خشونت

·        شکست ها، ناکامی ها و تجربه هاى ناخوشایند

·        مصرف برخی داروها مانند: داروهای ضد بارداری و...

·        ضربه های روحی شدید در کودکی و یا بزرگسالی: مانند طلاق، تجاوز، از دست دادن نزدیکان و...


افسردگی چیست + تست افسردگی

افسردگی

تست افسردگی چیست ؟

غم ، احساس کمبود ، از دست دادن علاقه یا لذت در فعالیت های روزانه مان ،  علائمی است که برای همه ما آشنا است. اما ، اگر این علائم  همچنان ادامه داشته باشد و زندگی ما را تحت تأثیر قرار دهند ، ممکن است افسردگی باشد.طبق مرکز کنترل و پیشگیری از بیماری ها ، 7.6 درصد از افراد بالای 12 سال مبتلا به افسردگی در هر دوره 2 هفته ای هستند . طبق آمار سازمان بهداشت جهانی (WHO) ، افسردگی شایع ترین بیماری در سراسر جهان و عامل اصلی ناتوانی است. این سازمان طبق تست افسردگی استفاده شده در دنیا و مراجعه به روانشناسان و مشاوران تخمین می زنند که 350 میلیون نفر در سطح جهان تحت تأثیر افسردگی قرار دارند.

حقایقی درباره ی افسردگی

تحقیقات نشان می دهد که افسردگی در بین زنان بیشتر از مردان است .برخی از علائم افسردگی شامل عدم شادی و کاهش علاقه به موضوعاتی است که برای خوشبختی فرد به کار می رود.دلایل افسردگی کاملاً درک نشده است اما احتمالاً ترکیبی از عوامل ژنتیکی ، بیولوژیکی ، محیطی و روانی و اجتماعی است .

تشخیص افسردگی با مشورت یک متخصص بهداشت روان آغاز می شود .شما به تنهایی قادر به تشخیص افسردگی و نوع آن در خودتان نیستید به همین دلیل تست افسردگی می تواند در این زمینه به شما کمک کند.

از کجا بفهمیم افسردگی داریم؟

اختلال افسردگی دارای نشانه‌هایی است، مانند غمگینی، بی‌خوابی، بی‌اشتهایی، بی‌حوصلگی، سردمزاجی و... . سازمان جهانی بهداشت، افسردگی را جزو یکی از چهار اختلال شایع طبقه‌بندی کرده است. میزان شایع بودن این اختلال به قدری است که به آن سرماخوردگی روانی می‌گویند.

آیا شما این روزها کم اشتها شده‌اید؟ تمرکزتان را از دست داده و یا در خواب‌تان اختلال‌هایی ایجاد شده است؟آیا بی قرار هستید؟

مدتی بود که با دیدن یکی از این نشانه‌ها که سبب می‌شد از زندگی‌ام لذت نبرم، احساس می‌کردم ناراحتی یا بیماری روانی دارم. افسردگی یا چیزی شبیه به این. اما جرات نمی‌کردم به یک کارشناس مراجعه کنم و دلیل آن را بدانم. سرانجام پس از مدتی، فرصتی دست داد تا با رسانه، کارشناس ارشد روانشناسی گفت‌‌وگویی داشته باشم. صحبت‌هایی درباره یکی از شایع‌ترین اختلال‌های روانی در ایران و جهان؛ یعنی افسردگی. آنچه در زیر می‌خوانید، خلاصه‌ای است از آن صحبت‌هایی که سبب شد بفهمم اگر فردی یک روز احساس افسردگی کرد، نمی‌توان گفت به بیماری افسردگی دچار شده است.

به چه اختلالی افسردگی می‌گویند؟


افسردگی یک نوع اختلال خُلق است. اختلال به این معنی است که حال بد فرد باید به اندازه‌ای باشد که در کارکردهای عادی زندگی روزمره وی مشکل ایجاد کند و خُلق، حالتی درونی است که بر رفتار و درک فرد از جهان تأثیر می‌گذارد. اختلال افسردگی
 دارای نشانه‌هایی است، مانند غمگینی، بی‌خوابی، بی‌اشتهایی، بی‌حوصلگی، سردمزاجی و... . سازمان جهانی بهداشت، افسردگی را جزو یکی از چهار اختلال شایع طبقه‌بندی کرده است. میزان شایع بودن این اختلال به قدری است که به آن سرماخوردگی
 روانی می‌گویند.
اختلالی افسردگی

چند تست افسردگی معتبر

تست افسردگی افسردگی بک (BDI-II)

تست افسردگی بک توسط آرون بک ، یک روانپزشک ایجاد شده است که وی پدر درمان شناختی است .

نسخه فعلی این آزمون ، BDI-II ، برای افراد 13 سال به بالا مناسب است . این تست افسردگی شامل 21 سوال است که هر کدام در مقیاس 0 تا 3 نمره می گیرند. نمرات کل بالاتر نشان دهنده علائم شدیدتر افسردگی است.

تست افسردگی زونگ (SDS)

خود ارزیابی زونگ شدت افسردگی فرد را ارزیابی می کند. این تست یک تست افسردگی معتبر در دنیا است که شامل 20 مورد است که جنبه های روانی ، جسمی و عاطفی افسردگی را کشف می کند .

تست افسردگی اساسی (MDI)

این تست افسردگی معتبر شامل 10 ماده است که علائم افراد را در دو هفته و تجربه های خاص آنها را بررسی می کند ، سپس موارد مورد نظر به ثمر می رسند و نمره نشان دهنده شدت افسردگی (از عدم افسردگی تا شدید) است.

پرسشنامه افسردگی رم (RDI)تست افسردگی

رم از 25 مورد تشکیل شده است که از عباراتی که معمولاً توسط افراد افسرده استفاده می شود برای توصیف ناراحتی خود استفاده می کند.

تست افسردگی همیلتون (HRSD)

تست افسردگی همیلتون برای افسردگی یک پرسشنامه چند موردی است که برای شناسایی افسردگی و ارزیابی آن استفاده می شود. این تست افسردگی معتبر برای بزرگسالان طراحی شده است و با ارزیابی روحیه ، احساس گناه ، ایده خودکشی ، اضطراب ، بی خوابی ، کاهش وزن و علائم جسمی ، میزان شدت افسردگی فرد را ارزیابی می کند.

تست افسردگی کودکان (CDI)

پرسشنامه افسردگی کودکان ، علائم عاطفی ، شناختی و رفتاری افسردگی را در کودکان بین 7 تا 17 ساله می سنجد.

تست افسردگی NEO

ارزیابی NEO-PI ابزاری برای تست روان سنجی است که در سراسر جهان برای تست شخصیت کلی و ارزیابی های قبل از استخدام به عنوان بخشی از فرایند استخدام مورد استفاده قرار می گیرد. همچنین می تواند برای کمک به درک این موضوع که مسیرهای شغلی بالقوه به بهترین وجه برای کسی مناسب است ، مورد استفاده قرار گیرد و بتواند ویژگیهای شخصیتی افراد و بزرگسالان را به طور دقیق ارزیابی کند.  علاوه بر این موارد در تست افسردگی نیز از آن استفاده می شود . چرا که شناخت شخصیت به شناخت افسردگی و دلایل آن و راهکارهای درمانی کمک می کند .

تست افسردگی NEO  ، پنج حوزه مختلف شخصیت را بررسی می کند تا یک ارزیابی دقیق از شخصیت داشته باشد . از زمان شروع اولیه فعالیت در دنیای روانشناسی ، تست افسردگی NEO  به عنوان یک ابزار تشخیصی شخصیت انسان ها معرفی شده است.

در اواسط دهه 1970 ، روانشناسان سعی در شناسایی صفات گسترده موجود در بین همه افراد داشتند . تا سال 1978 ، تنها سه صفت را که احساس می کردند در بین همه انسان ها  سازگار هستند ، شناسایی کردند . دو مورد اول عصبی بودن (N) و برونگرایی (E) بود. تجزیه و تحلیل های بعدی باعث شد آنها نتیجه سوم را بگیرند ، که  آن را باز بودن (O) می نامیدند.عصبی-برونگرایی-باز بودن (NEO-I) یک الگوی شخصیتی ثابت برای شروع کار روانشناسان در آن زمان شد .

در دهه ی بعدی ، دو مشخصه ی دیگر نیز شناخته شد ، که موافقت (A) و وجدان (C) بودند.این دو صفت سپس به الگوی قبلی اضافه شدند و روانشناسان به جای اینکه آن را NEOAC بنامند ، آن را به  NEO تغییر نام دادند. در اواخر دهه 1990 ، تحقیقات مقدماتی نشان داد که این آزمایش در کودکانی که ده سال دارند می تواند با موفقیت مورد استفاده قرار گیرد . شناخت شخصیت کودکان در سنین پایین می تواند نوعی تست افسردگی باشد که از آن جلوگیری کند . چون این سنین ، مستعد شروع افسردگی است .

 تست افسردگی NEO  شامل چه مواردی است ؟

دو نوع تست در NEO PI-3 وجود دارد. اولین تست خود گزارش (فرم S) و سپس یک آزمایش ثانویه است که توسط یک ناظر (فرم R) انجام می شود. هر دو شکل دارای 240 توصیفی از رفتار هستند که از شرکت کنندگان خواسته می شود ، براساس میزان رضایت یا مخالفت با موردی که  ارائه شده است ، از 1 تا 5 نمره بدهند .

نسخه کامل این آزمایش حدود 30 تا 40 دقیقه طول می کشد ، NEO-FFI که نسخه خلاصه شده ی NEO  است حدود 15 دقیقه طول می کشد. هر دو تست به صورت کاغذ در دسترس هستند یا می توانند به صورت آنلاین انجام شوند. و یک تست افسردگی معتبر در سراسر دنیاست که در موارد دیگر نیز مورد استفاده قرار می گیرند .


راهکار های برای تقویت هوش

هوش

آشنایی با انواع هوش

هوش منطقی (IQ):

 همان هوش عقلی یا هوش ریاضی است که در مدارس، ما را با آن می‌سنجیدند. اما انسانهایی را می‌توانیم مثال بزنیم که در دانشگاه معدل بالایی داشتند، اما در زندگی خانوادگی یا کاری شکست خوردند. پس هوش عقلی لازم است، اما کافی نیست.

هوش هیجانی (EQ):

 به معنای توانایی مدیریت کردن هیجانات خود و دیگران. بعنوان مثال در اداره‌ای هستید کارمند با ارباب رجوع مشغول دعواست. بعد از دعوا نوبت به شما میرسد آن کارمند با لحنی عصبانی به شما میگوید کارتون چیه. این کارمند هوش هیجانی پایینی دارد. هوش هیجانی با تمرین و تکرار قابلیت ارتقا دارد.

هوش سیاسی (PQ):

 هوش سیاسی که بهتر است آن را به هوش تدبیری ترجمه کنیم، و معنا و مفهوم آن این است که بدانیم در مقابل هر فرد بهترین نوع رفتار چه باید باشد. تشخیص تفاوت میان افراد و به‌کارگیری بهترین شیوه‌ی عملکرد برای نزدیک شدن به آنها، هوش تدبیری یعنی هر سخن جایی و هر نکته مکانی دارد.

 هوش تدبیری: 

 یعنی اینکه خودم را با سواد مخاطب هدف هماهنگ کنم و از به‌کار بردن سؤالات و عبارات نابجا خودداری کنم. هوش تدبیری توان درک طرف مقابل را در ما افزایش می‌دهد. هوش تدبیری همان کیاست داشتن در کار است. به ما یاد می‌دهد که با مردم بحث نکنیم، یاد می‌دهد که در بازار رفته‌ایم تا معامله کنیم نه مقابله؛ و اینکه درک فرهنگ‌ها و خرده‌فرهنگ‌ها را داشته باشیم.

هوش جسمانی یا فیزیکی (PQ):

به ما می‌گوید که برای موفقیت در کار، و نزد مردم می‌بایست روح شاداب و مغزی پویا داشته باشیم و این مهم مهیا نمی‌شود مگر اینکه جسم سالم داشته باشیم. هوش جسمی به ما می‌گوید که عقل سالم در بدن سالم قرار دارد، پس مراقبت‌کننده‌ی ورزش و سلامتی خود باشیم.

هوش معنوی (SQ): 

 هوش معنوی به انسان بودن ما، صداقت داشتن ما و سالم بودن اخلاق ما می‌پردازد. هوش معنوی یعنی خودمان را نانوایی فرض کنیم که قرار نیست نان سوخته دست مردم بدهیم.

هوش مدیریتی (MQ): 

 به ما یادآور می‌شود برای موفقیت در زندگی شخصی و کسب و کار باید بتوانیم بر خودمان مدیریت قوی داشته باشیم و به عبارتی روی خودمان که ارزشمندترین دارایی‌مان است سرمایه‌گذاری کنیم، و برای این مهم، 5 هوش را با نگاه جامعیت‌نگری به‌کار گیریم.

هوش زبانی:

این افراد از سنین پایین، گنجینه لغات خوبی دارند. زودتر از سایر کودکان حرف زدن را آغاز و راحت و دقیق کلمات را تلفظ می کنند، از خواندن لذت می برند و اطلاعات عمومی بالایی دارند.

هوش فضایی یا تصویری:

انسان هایی که هوش فضایی بالایی دارند در نقشه خوانی، جهت یابی رانندگی، درک موقعیت و عکاسی توانایی بیشتری دارند. این گروه علاقه ای به خواندن ندارند و از سنجش فضایی لذت می برند و در آن موفق هستند. کتاب ها را از روی عکس ها و زیرنویس ها بهتر می بینند و در کلاس های هنری از سایرین قوی تر هستند.

هوش بدنی تعادلی:

انجام ورزش های رقابتی، حرکت های ریتمیک مانند ژیمناستیک و بندبازی، دوچرخه سواری، تئاتر، پانتومیم، تقلید از دیگران، سفالگری و نقاشی هایی که با کمک سرانگشتان انجام می شود به هوش بدنی تعادلی فرد بستگی دارد.

هوش موسیقی:

بعضی از افراد تن آهنگ را به خوبی تشخیص می دهند حتی وقتی خیلی خردسال هستند با تغییر آهنگ واکنش نشان می دهند، آهنگ ها را به خاطر می سپارند و در کلاس های موسیقی نیز بیشتر از سایرین می درخشند.

هوش درون فردی:

یک نوع حس استقلال طلبی است، طوری که فرد تمایل دارد هر کاری را به تنهایی انجام دهد این گروه از افراد شناخت بهتری نسبت به خود و نقاط ضعف و قدرتشان دارند و احساس هایشان را می شناسند و با اعتمادبه نفس بالا اهداف خود را دنبال می کنند. از اشتباه های قبلی عبرت می گیرند و تک رو هستند.

هوش طبیعت:

آنها از طبیعت و حیوانات لذت زیادی می برند. آنهایی که به پرورش گل وگیاه، رفتن به دامن طبیعت، داشتن آکواریم، رفتن به باغ وحش، نگهداری از حیوانات خانگی علاقه مندند هوش طبیعت بالایی دارند. معمولا هنگام تحصیل در دروس زیست شناسی و زمین شناسی موفق هستند و می توانند در شغل هایی مثل دامپزشکی، کشاورزی، پرورش گل های زینتی و... توانمند باشند.

هوش فرهنگی (CQ): 

قابلیت یادگیری الگوهای جدید در تعاملات فرهنگی و ارائه پاسخ‌های رفتاری صحیح به این الگوهاست. درواقع هوش فرهنگی با تمرکز بر قابلیتهای خاصی که برای روابط شخصی باکیفیت و اثربخشی در شرایط فرهنگی مختلف لازم است، بر جنبه ای دیگر از هوش شناختی تمرکز دارد. هوش فرهنگی همچنین بینشهای فردی را دربر می‌گیرد که برای انطباق با موقعیتها و تعاملات میان فرهنگی و حضور موفق در گروههای کاری چند فرهنگی مفید است.

 تقویت فوری مغز

1. طوفان ذهنی. طوفان ذهنی می‌تواند به مغزتان نیرویی که برای انجام کار لازم دارد را بدهد. یک تمرین دست‌گرمی عالی قبل از شروع هر فعالیت اصلی مانند نوشتن یک مقاله یا مطالعه برای یک امتحان. در بسیاری از اوقات طوفان ذهنی موجب تقویت خلاقیت شما می‌شود.


• اگر شما در حال نوشتن یک مقاله هستید، پیش از آنکه وارد نوشتن جزئیات و جملات شوید درباره‌ی آنچه می‌خواهید در مقاله‌ی خود کشف کنید طوفان ذهنی کنید. لازم نیست هرچه به ذهنتان رسید را در مقاله به کار ببرید بلکه خود عمل طوفان ذهنی به جهش ذهنی شما کمک می‌کند.


2. نفس عمیق بکشید. تنفس عمیق به افزایش جریان خون و سطح اکسیژن کمک می‌کند که این خود باعث می‌شود مغز عملکرد بهتری داشته باشد. هرروز به مدت 10 تا 15 دقیقه تنفس عمیق داشتن در بلندمدت به افزایش توانایی مغز منجر می‌شود اما انجام تنفس عمیق درست قبل یا حین مطالعه یا امتحان هم به‌ویژه می‌تواند جریان خون و اکسیژن در مغز را افزایش دهد و ضمن کاهش سطح اضطراب به عملکرد بهتر مغز کمک می‌کند.


• هنگام تنفس عمیق باید تنفستان شکمی باشد. مثل یک بادکنک اول شکم خود را باد کنید بعد قفسه سینه‌تان و بعد گردنتان. هنگام بازدم هوا برعکس خارج می‌شود یعنی اول از گردن بعد قفسه سینه و بعد شکم.


3. چای سبز بنوشید. بر اساس پژوهشی که در مجله‌ی آمریکایی تغذیه‌ی بالینی منتشرشده، نوشیدن روزانه 5 فنجان چای سبز می‌تواند به کاهش 20 درصدی احتمال ابتلا به گرفتاری‌های روانی کمک کند. چای سبز علاوه بر این می‌تواند مانند کافئین مغزتان را در حالت آماده‌باش در تمام روز نگه دارد.


4. استراحت کنید. یک راه خوب برای اینکه دوباره شارژ شود استراحت کردن است. این استراحت می‌تواند این باشد 15 دقیقه در اینترنت گشت‌وگذار کنید یا برای مدتی به کاری متفاوت بپردازید تا ریتم کار مغزتان عوض شود.


• بهتر از بیش از یک ساعت مستمر روی چیزی کار نکنید. اگر در یک ساعت کارتان تمام نشد استراحتی به خودتان بدهید و بعد دوباره به سراغ آن بروید.

5. بخندید. حتماً شنیدید که خنده بر هر بی‌درمان دواست. علاوه بر این خنده باعث می‌شود قسمت‌های مختلفی از مغز تحریک شوند و بدین ترتیب به شما اجازه می‌دهد که وسیع‌تر و آزادانه‌تر در مورد یک موضوع فکر کنید. خنده همچنین یک ضد استرس طبیعی است و همان‌طور که می‌دانید استرس باعث کاهش قدرت‌های مغزی می‌شود.


• خندیدن را فراموش نکنید به‌خصوص قبل از امتحان مهم یا نوشتن مقاله‌ی پایان‌ترم. یک تصویر پس‌زمینه‌ی بامزه روی صفحه رایانه‌ی خود داشته باشید یا جوک‌های بامزه را هنگام مطالعه دم دست خود داشته باشید و هر از چند گاه به آن‌ها سر بزنید تا خنده‌تان بگیرد.


MBTI و انتخاب شغل مناسب

تست mbti

تیپ‌شناسی MBTI و انتخاب شغل مناسب

 

تست خودشناسی MBTI انتخاب شغل مناسب و پیدا کردن کاری که برای آن ساخته شده‌ایم می‌تواند یک موضوع اضطراب‌آور برای بسیاری از افراد باشد. خصوصا کسانی که برای اولین بار می‌خواهند وارد بازار کار شوند و هنوز هیچ تجربه و ذهنیتی در مورد محیط کار ندارند. بسیاری از ما در دوران دانشجویی‌مان راهبرد مشخصی برای انتخاب شغل نداشتیم و در اغلب موارد صرفا بر اساس رشته‌ای که در آن درس خوانده بودیم به دنبال کار می‌گشتیم. شاید الان هم وضع بهتر نباشد و معیارهای تراز اولی برای انتخاب شغل در دانشگاه‌ها و قبل‌تر، در مدارس وجود نداشته باشد.

اما مسئله‌ای که احتمالا همه روی آن توافق نظر داریم این است که انتخاب شغل، یک انتخاب سرنوشت‌ساز و مهم برای زندگی هر فرد است که نه تنها زندگی شغلی او را در سال‌های آینده تحت تاثیر قرار می‌دهد، بلکه روی سایر جنبه‌های زندگی فرد مثل روابط خانوادگی، رابطه عاطفی و حتی دستاوردها و نوع تفریحات فرد هم تاثیر می‌گذارد.

انتخاب شغل مناسب موضوعی است که باید جدی گرفته شود و برای انتخاب شغل مناسب لازم است مجهز به راهبردی مشخص و محکم باشیم.

تا حالا کمتر پیش آمده که به انتخاب شغل به عنوان یک «تخصص» نگاه کنیم. بیشتر مواقع، شغل ما، ماحصلِ مسیر و جریانی بوده که خواسته یا ناخواسته در آن قرار گرفته بودیم.

ما معتقدیم انتخاب شغل آن قدر مسئله‌ مهمی هست که باید «راهبردی» مشخص برای آن در نظر گرفت.

هدف از ارائه این مبحث چیست؟

در سلسله بحث‌های «انتخاب شغل مناسب» سعی می‌کنیم به مرور زمان، نکات لازم و کاربردی را در این خصوص بیان کنیم تا بتوانید با رویکردی صحیح و مشخص بهترین شغلی که برای «شما» مناسب است را با دقت و هوشمندی انتخاب کنید و در نتیجه به رضایت و موفقیت شغلی دست پیدا کنید. تیپ‌شناسی نوین معتقد است «انتخاب شغل» به صورت یک امر حرفه‌ای و تخصصی، موردی است که در کشور ما کمتر بعنوان یک آموزش زیرساختی به آن توجه شده است. بنابراین در این سلسله آموزش‌ها تلاش می‌کنیم شما را با نکات کلیدی و اساسی انتخاب شغل آشنا کنیم.

در پایان این سلسله مباحث شما باید قادر باشید، با تحلیل و ارزیابی درست، مناسب‌ترین شغل را برای خودتان انتخاب کنید و از نقاط قوت‌تان برای افزایش موفقیت شغلی استفاده کنید.

تا به حال در برخی کتاب‌ها و سایت‌ها، توصیه‌هایی در رابطه با انتخاب شغل مناسب نوشته شده که برخی از آن‌ها هم می‌تواند کارآمد باشد. اما مسئله مهمی که در اغلب این مقالات و کتاب‌ها مورد غفلت واقع می‌شود، مسئله‌ «استعدادهای» ذاتی و منحصر به فرد اشخاص است. این درست است که بسیاری از اصول انتخاب شغل، برای همه افراد، مشترک و یکسان است. اما، قسمت مهمی از فرایند انتخاب شغل، برای هر کس منحصر به خود اوست و نمی‌توان برای هر دو نفر، نسخه‌ای واحد تجویز کرد.

وقتی صحبت از تیپ شخصیتی و تفاوت‌های شخصیتی بین افراد می‌شود، ریزبینی و تخصص در بحث انتخاب شغل مناسب، اهمیت بیشتری پیدا می‌کند. گاهی هم ممکن است در خصوص راه‌اندازی یک کسب‌و‌کار شخصی بر اساس تیپ شخصیتی افراد صحبت کنیم که در مقاله‌ای جداگانه به این موضوع پرداخته‌ایم. 

تناسب شغل و تیپ شخصیتی چقدر اهمیت دارد؟

بر اساس پژوهشی اینترنتی که توسط Ed Scotti مشاور شغلی در PARW/CC (انجمن مربیان شغلی حرفه‌ای) انجام شده است، هر فرد به طور متوسط در طول زندگی‌اش 3 تا 7 بار تغییر شغل را تجربه می‌کند.

طبیعی است معیارها و دلایلی که باعث می‌شوند یک فرد تصمیم به تغییر شغلش بگیرد متعدد و مختلف است و این عدد (7-3) تنها یک معیار تخمینی و تقریبی است.

اما نمی‌توانیم از این واقعیت ساده عبور کنیم که هر کسی، قطعاً برایش مهم است که بداند آیا شغل درستی را انتخاب کرده‌ است یا خیر؟

شغل مناسبی را انتخاب کرده‌اید؟

پاسخ این سؤال تا حد زیادی وابسته به تیپ شخصیتی افراد است. در واقع می‌توانیم بگوییم تیپ شخصیتی ما تا حد زیادی کلید انتخاب شغل مناسب است و در صورتی که مشغول به کاری شویم که با تیپ شخصیتی ما سازگاری ندارد، نشانه‌های عدم رضایت شغلی به وضوح آشکار خواهد شد.

عدم سازگاری یک شغل با تیپ شخصیتی فرد را از روی نشانه‌های مشخصی می‌توان متوجه شد.

بر همین اساس و مطابق نظریه تناسب شغل و شخصیت (+) می‌توان هم‌بستگی بالایی میان خصوصیات شخصیتی افراد و میزان تناسب شغلی آن‌ها پیدا نمود.

این نظریه پایه و اساس درک مفهوم سازگاری شغل با تیپ شخصیتی افراد است. بر این اساس می‌توانیم به این پرسش مهم پاسخ دهیم که کدام تیپ‌های شخصیتی برای چه مشاغلی مناسب‌تر هستند.

تیپ شخصیتی چه تأثیری روی میزان رضایت شغلی فرد دارد؟

اگر فرض کنیم تیپ شخصیتی افراد روی میزان توانایی آن‌ها در کنترل استرس، مدیریت تعارضات و ساختارپذیری آن‌ها تأثیر دارد، در نتیجه می‌توانیم بپذیریم برخی از تیپ‌های شخصیتی رضایت شغلی بیشتری را نسبت به تیپ‌های دیگر تجربه می‌کنند.

یعنی به طور عمومی می‌توان نتیجه گرفت تیپ شخصیتی افراد، روی رضایت شغلی آن‌ها تأثیرگذار است و برخی تیپ‌ها- به صورت پیش‌فرض- رضایت شغلی بالاتری را نسبت به سایرین تجربه می‌کنند.

 

تیپ‌های راضی!

حالا بیایید برعکس به قضیه نگاه کنیم، به همین ترتیب تیپ‌های شخصیتی هم هستند که به طور متوسط رضایت شغلی بالاتری را نسبت به سایر تیپ‌ها گزارش می‌کنند. این تیپ‌ها شامل ESFJ و ESFP می‌شوند.

ESFJها کمک کردن به دیگران و برآورده نمودن نیاز آن‌ها را وظیفه شخصی خودشان می‌دانند. آن‌ها همیشه آماده‌اند به سایر افراد و خصوصاً همکارانشان کمک کنند.

این تیپ با احساس مسئولیت و وجدان کاری بالا، کار را بر تفریح ارجحیت می‌دهد. آن‌ها به نظم، امنیت و کمک حال دیگران بودن اهمیت زیادی می‌دهند. یعنی ویژگی‌هایی را دارند که در اغلب سازمان‌ها مورد نیاز است و پاداش می‌گیرد.

ESFPها کاملاً در لحظه زندگی می‌کنند و زندگی را همان‌گونه که هست می‌پذیرند. آن‌ها مشتاقانه به دیگران کمک می‌کنند و نیازهای آنان را برطرف می‌نمایند.

افراد با این تیپ معمولاً خوش‌بین هستند و به خوبی با دیگران کنار می‌آیند ضمن این که کاملاً واقع‌گرا هستند. این ویژگی‌ها به آن‌ها کمک می‌کند در اغلب فضاهای کاری احساس خوبی داشته باشند و دیگران هم از حضور آن‌ها لذت ببرند.


درمان استرس و اضطراب به وسیله ی تکنیک های مراقبه

 

استرس

برای تمامی ما انسان ها تجربه ی مداوم استرس و اضطراب بسیار ناراحت کننده است. گاهی ما در نتیجه ی تجربه ی استرس های مختلف در زندگی به روش های نادرستی مانند مصرف دخانیات روی می آوریم که تاثیر چندانی هم نخواهد داشت. اما یکی از روش هایی که می تواند در درمان و کاهش استرس کمک کننده و مفید باشد، مراقبه (Meditation   ) است. مراقبه به معنای تفکر عمیق، تأمل، تعمق و تمرکز اندیشه است. می توان گفت مراقبه روشی است که فکرمان را از پریشانی و تشویش، دور نگه می دارد. در انجام مراقبه نه کاملا ذهن را محدود می کنیم و نه اجازه می دهیم به دنبال مشغولیات خود برود. به عبارتی دیگر مراقبه نحوه ی کنترل بر ذهنمان را به ما یاد می دهد.

انجام مراقبه چه فایده ای برایمان خواهد داشت؟

در مراقبه اندام های بدن در حالت استراحت قرار می گیرند و ذهن آرام می گیرد. درنتیجه بدن آماده ی بازسازی و خوددرمانی می شود. همچنین مراقبه، فعالیت دستگاه عصبی را کاهش می دهد و در نتیجه باعث کاهش تنفس، سوخت و ساز و ضربان قلب می شود. به همین دلیل است که مراقبه علاوه بر درمان استرس و اضطراب، بر بسیاری از مشکلات جسمانی و روانی، مانند: مشکلات تنفسی، وسواس، تیک های عصبی، افسردگی، حسادت، کینه، خشم و... تاثیرگذار است.

اما مراقبه یا مدیتیشن چه مراحلی دارد؟

1.     انتخاب محیط و شرایط مناسب (دور از شرایطی که تمرکزتان را برهم می زند)

2.     انجام ورزش های انقباضی و انبساطی

3.     دم و بازدم عمیق و تنفس طولانی

4.     رها و آرام کردن اندام ها و عضلات بدن

5.     تکرار ذکر یا مانترا ( ذکر یا صوتی که در طول مراقبه تکرار می شود) در محیط و شرایط مناسب

6.     تکرار تلقینات کلامی مثبت

7.     تصویر سازی (می تواند شامل انواع مختلفی از تصویرسازی باشد مانند: تخلیه ی انرژی منفی و...)

8.     شکرگذاری

اصلا هر کدام از مراحل مراقبه چه تاثیر دارند؟

طبیعتا تمامی اعمالی که در طول مراقبه صورت می گیرد، فواید دارد که در ادامه سعی داریم تا به تعدادی از آنها اشاره کنیم:

فواید دم عمیق و بازدم طولانی:

_        بهتر شدن و شفاف شدن پوست

_        بالاتر رفتن سطح یادگیری و حافظه به دلیل رسیدن سطح اکسیژن بیشتر

_        بهبود عملکرد قلب و معده به دلیل دریافت بیشتر اکسیژن

_        کاهش سطح عصبانیت و پرخاشگری

_        خارج کردن سموم بدن و انرژی منفی که افکار منفی ما باعث آن شده است.

فواید رها و آرام شدن:

_        رفع تنش ها و گرفتگی های عضلانی

_        ایجاد آرامش در بدن

_        رفع احساس خستگی و کسلی به دلیل ترشخ هورمون سرتونین

_        کاهش دردهای مزمن

_        کاهش مشکلات خواب  

جمعبندی

در این مقاله سعی شد تا به یکی از راه های درمان استرس و اضطراب، یعنی مراقبه یا مدیتیشن بپردازیم. همانطور که گفته شد، انجام تکنیک های مراقبه بر مشکلات جسمانی و روانی بسیاری تاثیر می گذارد. می توانید از تعداد دفعات کم شروع کنید و به مرور زمان، تعداد انجام تکنیک ها را بیشتر کنید چرا که انجام مراقبه باعث می شود تا روز به روز به حال و هوای مثبت شما بیافزاید و از حالات منفی مثل خشم، اضطراب و استرس بکاهد.